نویسنده: سید هاشم رضوی
شب گذشته هیئت سعودی پس از اقامتی نستبا طولانی در پایتخت انصارالله، یمن را ترک کرد. سفر شنبه گذشته سعودیها به صنعا، به ریاست محمد آلجابر یکی از سرسخت ترین دیپلماتهای مخالف دولت نجات ملی در سالهای گذشته، حتی اگر هیچ دستاورد دیگری نداشته باشد، تحولی بزرگ در پرونده یمن به شمار می آید. با وجود اینکه هیئت سعودی به هنگام ترک یمن ترجیح داد پیرامون نتایج سفر و مذاکرات صورت گرفته سکوت کند اما رسانه ها به نقل از منابع یمنی جو حاکم بر این گفتگوها را مثبت ارزیابی کرده و به دستیابی به توافقات اولیه پیرامون موضوعاتی همچون توقف تجاوز از سوی ائتلاف سعودی-اماراتی، برچیده شدن محاصره، رسیدگی به وضعیت بغرنج انسانی در مناطق مختلف یمن، پرداخت حقوق کارمندان و کارکنان مناطق تحت کنترل انصارالله، آزادی اسرا، بازسازی یمن، جبران خسارت و خروج نیروهای بیگانه از یمن؛ اعم از سعودی، اماراتی و انگلیسی مستقر در فرودگاه الغیظه شرق یمن اشاره کردند.
در صورت تحقق این بندها می توان مدعی شد انصارالله به سقف مطالبات خود دست یافته و توانسته سعودی را کاملا تسلیم خواستههای خود کند. این ادعا چندان دور از تصور نیست؛ چه آنکه سفر آلجابر؛ دیپلمات متبختر سعودی به صنعا و دیدار وی با شخصیت هایی از انصارالله همچون محمدعلی الحوثی و محمد مهدی المشاط و صف کشیدن هیئت سعودی در برابر آنان، حتی در نظر خوشبینترین تحلیلگران پرونده یمن موضوعی دشوار می نمود، چرا که سعودی در طی این سالها سقف خواسته خود در بحران یمن را چنان مرتفع اعلام می کرد که در آن هیچگونه جایی حتی برای پذیرش انصارالله به عنوان بخشی از حاکمیت دیده نمیشد و رسانههای این کشور آشکارا اعلام می کردند که تنها راه حل این بحران بازگرداندن حوثی ها به غارهای صعده و بازگشت حکومت منصور هادی به صنعا است.
از همین رو این سفر نه تنها بُهت و حیرت کاربران و دنبال کنندگان تحولات یمن را در پی داشت بلکه کارشناسان و تحلیلگران پرونده یمن را به تعجب واداشت. چرا که فروکش کردن ناگهانی خصومتی چندین ساله، ورود هیئتی سیاسی به سرپرستی دیپلماتی با سابقه و دارای اختیارات وسیع، حمایت رسانه های سعودی از این سفر و ابراز خوشبینی نسبت به نتایج آن همه گویای تغییر استراتژی سعودی در مواجهه با پرونده یمن و پذیرش واقعیتهای انکار ناپذیر این پرونده از سوی تصمیمسازان سعودی است.
این تغییر استراتژی سعودی دفعی نبوده و ریشه در تراکم شکست های چندین ساله در مواجهه با انصارالله و ناتوانی ائتلاف ضد یمنی در تحقق اهداف ترسیم شده دارد. از سوی دیگر یکی از الزامات توافق تهران-ریاض حل سریع پرونده های اختلافی منطقه و مهیا کردن فضا برای تعامل میان طرفین پس از برقراری کامل روابط دیپلماتیک است وگرنه ادامه نزاع بر سر مسائل اختلافی گذشته، افق توافق میان ایران و سعودی را در ابهام فرو برده و احتمال بروز تنشهای جدید را تقویت می کند. لذا به نظر می رسد سعودی با ورود مستقیم و در سطح بالا به مذاکرات با انصارالله قصد دارد هرچه سریعتر این پرونده را به سرانجام رسانده و از تبعات آن رهایی یابد، چه بسا یکی از دلایل وجود فرصتی دوماهه برای شروع روابط میان تهران و ریاض، تسویه همین اختلافات منطقه ای یا حداقل رسیدن به راهکاری برای حل آنان باشد.
سعودی با ارسال هیئت خود به یمن، به یک خواسته مهم دیگر انصارالله که مذاکره مستقیم با سعودی و نه مزدوران یمنی این کشور بود، تن داد. سعودی پس از اولین آتش بس با انصارالله در سال گذشته، برای حفظ نفوذ خود در یمن اصرار داشت با کناره گیری از بحرانی که خود از عوامل اصلی ایجاد آن بوده، انصار را در برابر نیروهای تحت نفوذ خود در یمن مانند حزب الاصلاح یا دولت رشاد علیمی قرار داده و به بهانه مذاکرات “یمنی-یمنی” مجبور به مذاکره با آنان نماید. اما آنچه ایران و انصارالله بارها به عنوان تنها راه حل پرونده یمن بر آن تاکید و مورد قبول عمده طرفهای درگیر در پرونده یمن از جمله عمانی بود، مذاکره مستقیم سعودی و انصارالله و حل و فصل موراد اختلافی میان این دو طرف اصلی دعوا بود، چرا که احاله حل بحران به مذکرات یمنی-یمنی نه تنها هیچگونه افق روشنی نداشت بلکه به دلیل تعدد و احیانا تضارب منافع و مصالح طرفهای مقابل انصارالله، این مذاکرات نتیجه ای جز فرسایش و رسیدن به نقطه اول که همان ادامه نزاع مسلحانه این بار میان یمنیها را به دنبال نداشت.
افزون بر این، تجربه 8 سال گذشته جنگ در یمن نشان داده درصورتی که قرار باشد مجددا میدان نبرد، سرنوشت آینده این کشور را تعیین کند این موضوع نه تنها به تنش مجدد در روابط ایران و سعودی خواهد انجامید که نتیجه آن نیز از هم اکنون تقریبا روشن است. در اینکه مزدوران سعودی و اماراتی متنوع در جنوب یمن، توان و مقبولیت این را ندارد که صنعا را از انصارالله بازپس بگیرند، شکی وجود ندارد، اما اینکه انصارالله مجددا بتواند خود را به عدن رسانده پایتخت دوم یمن را نیز تصرف کند به هیچ عنوان دور از ذهن نیست چرا که پیش از این و هنگامی که از نظر قدرت و ساختار نظامی و تجهیزات بسیار ضعیفتر از اکنون بود موفق به کسب چنین دستاوردی گردید.
دستاورد دیگر سفر هیئت سعودی برای انصارالله رسمیت یافتن دولت نجات ملی انصارالله در صنعا و به حاشیه رفتن احزاب و گروه های سیاسی و نظامی وابسته به سعودی و امارات در یمن از جمله دولت رشاد العلیمی بود. دولت های تحت نفوذ و حمایت ائتلاف در سالهای گذشته به عنوان تنها کانال ارتباط بین المللی رسمی یمن شناخته می شدند که این موضوع دولت صنعا را با بحران مشروعیت بین المللی روبرو کرده بود. ائتلاف سعودی-اماراتی نیز در طول این سالها با ایجاد سازمان ها و نهادهای حاکمیتی موازی در شهر عدن در جنوب یمن مانع از به رسمیت شناخته شدن دولت صنعا و نهادهای آن در تعاملات داخلی و خارجی شده و حتی تلاشهای مکرر دولت نجات ملی یمن برای مشارکت در رویدادهای بین المللی را ناکام گذاشته بود.
سفر هیئت دیپلماتیک سعودی این چراغ سبز را به دیگر کشورها می دهد که روابط با انصارالله را آغاز کنند. همچنانکه به حاشیه رفتن نهادهای موازی عدن این امکان را به دولت صنعا می دهد تا در داخل نیز بازسازی حکومت در یمن را با سرعت بیشتر و هزینه کمتری به پیش برده و جایگاه خود در ساختار قدرت یمن بدون معارض جدی تثبیت نماید.