نویسنده: CHRIS DITE
ترجمه و تلخیص: سید هاشم رضوی
بلک پینک، گروه مشهور کیپاپ، قرار است فردا در ورزشگاهی در ریاض به اجرای موسیقی بپردازد. کنسرت گروه بلک پینک در ریاض به مناسبت 60 سال روابط دیپلماتیک عربستان و کره جنوبی و سابقه طولانی همکاری تنگاتنگ میان دو کشور است.
بلک پینک اولین گروه موسیقی تماما زنانه است بود که در عربستان کنسرت برگزار می کند. بلیط های این برنامه که برای روز جمعه برنامه ریزی شده بود، به سرعت فروخته شد و در آخرین لحظه محل اجرای برنامه به مکان بزرگتری منتقل شد تا هزاران نفری که به دلیل نبود بلیط این کنسرت را از دست داده بودند، در خود جای دهد.
در نگاه اول، ممکن است به نظر نرسد که سعودی و کره جنوبی اشتراک زیادی با هم داشته باشند، اما هر دو متحد نزدیک ایالات متحده در مبارزه با کمونیسم بین الملل بودند و روابط پر سود دو کشور در طول جنگ سرد شکوفا شد. این روابط دیپلماتیک به مدرنسازی هر دو کشور و قرار دادن آنها در مسیرهای فعلی به عنوان یک «قدرت میانی» کمک شایانی کرد. برای بیش از نیم قرن، شرکتهای کرهای، بسیاری از زیرساختهای عربستان را بنیان نهادند و نفت سعودی ابرسرمایهداران کره را در بازرهای تجارت جهانی نگه داشته است.
در عین حال، انحصار و فساد مدتهاست که بر اقتصاد دو کشور چیره شده و نگرانی عمیقی در میان نخبگان این کشورها در مورد بیثباتی داخلی و ابهام در مورد وضعیت بین المللی بوجود آورده است. نگرانیای که در پس معاملات تجاری چند میلیارد دلاری اخیر بین دو کشور و افزایش حرکات نرم دیپلماتیک به خوبی نمایان است. رهبران این کشورها مدعی هستند که جمهوری کره و پادشاهی سعودی مانند دو رفیق هستند که عزم سفر به صحرا را دارند. اما علیرغم چنین ادعایی ادعاهای مشترکی، این روابط دوستانه نیست که دو کشور را به هم پیوند داده بلکه علاقه مشترک آنها به انرژی ارزان، نیروی کار ارزان و کالای ارزان در بازار است.
در اواخر دهه 1950، جمهوری کره و پادشاهی سعودی درجاتی از حمایت نظامی و مالی ایالات متحده را به دست آوردند، مشروط بر اینکه به ترتیب با کره شمالی کمونیستی و جمهوریهای سوسیالیستی عربی مقابله کنند. اما حمایت ایالات متحده از رژیم های مستبد دو کشور در آن سالها تأثیر بی ثبات کننده ای داشت. هر دو کشور گرفتار فساد، سوء مدیریت اقتصادی، فقدان توسعه و استانداردهای زندگی پایین و تکان دهندهای بودند.
برای هر دو رژیم کاملاً روشن بود که حفظ حاکمیت آنها در گرو تسریع رشد و دستیابی به افزایش عمومی استانداردهای زندگی است. رهبران دو کشور یعنی “پارک” و “فیصل” در اواخر دهه 1960 برنامه های نوسازی اقتصادی پنج ساله تنظیم کردند اما موفقیت خود را بیشتر مدیون اتفاقات خوشایند هستند تا تصمیمات زیرکانه رهبران.
در کره جنوبی فقر زده، حکومت دیکتاتوری “پارک” با سیلی به صورت فاسدترین سرمایه داران کشور، بانک ها را ملی کرده و اولین برنامه پنج ساله خود را آغاز کرد. این برنامه بر صادرات مواد خام متمرکز بود که یک برنامه به شدت اشتباه برای نوسازی کره به شمار می آمد. با این حال، به طور غیرمنتظرهای، یک استراتژی بسیار متفاوت – صنعتیسازی سرسامآور و صادرات کالاهای تولید داخل– بر سیاستهای اقتصادی کره تسلط یافت.
این سیاست تا حد زیادی به لطف شرکتهای بزرگ و خانوادگی مانند سامسونگ و هیوندای بود. این شرکت ها اغلب با کلاهبرداری بزرگتر از آن شده بودند که ورشکست شوند، در نتیجه می توانستند سیاسیت اقتصادی دولت را نیز به سود خود دستکاری کنند.
علیرغم تسلط رژیم پارک بر منابع مالی دولتی و قدرت نظامی، این شرکتهای غولپیکر میتوانستند برخی از دستورات دولت را نیز نادیده گرفته و نیاز فوری خود به درآمدهای ارزی را در اولویت قرار دهند. طرحهای جایگزین این شرکت ها برای دولت سودآور و در برخی موارد به سادگی غیرقابل برگشت بودند، بنابراین رژیم کره تا حد زیادی تحولات را پذیرفت و مسیر را تغییر داد.
در عربستان نیز وضعیت مشابه بود. اواخر دهه 1960، در دولت سعودی که به شدت مقروض بود، کاهش تدریجی هزینه دربار را، که عموماً به سمت پروژههای بیهوده و منحط مانند خرید اتومبیلها و کاخهای لوکس رفته بود، کاهش داد. اولین برنامه پنج ساله ملک فیصل با هدف تنوع بخشی به اقتصاد از طریق تخصیص بخشی از درآمد نفت به سرمایه گذاری در پروژه های آموزشی، حمل و نقل و خدمات آب و برق بود. اما این طرح به دلیل رویدادهای ژئوپلیتیکی بیتأثیر شد.
در اکتبر 1973، سعودی در پی جنگ یوم کیپور، کشورهای اوپک را در تحریم صادرات نفت به غرب رهبری کرد. از سوی دیگر تهدید آمریکا به حمله برای تصرف میادین نفتی عربستان هرگز محقق نشد و این باعث شد ظرف شش ماه قیمت نفت چهار برابر شود. نتیجه این اتفاق یک بحران برای سرمایه داری جهانی بود، درحالیکه پادشاهی سعودی خود را ثروتمندتر از همیشه یافته بود.
از سوی دیگر اما بحران نفت، کره جنوبی را بهت زده کرده بود. رشد اقتصادی کره از 16 به کمتر از 8 درصد سقوط کرد. کره جنوبی برای حدود 85 درصد از نیازهای برق خود به نفت وابسته بود. صنعت تولیدی کره خواهان عرضه ثابت مواد خام صنعتی با هزینه های قابل پیش بینی از ژاپن بودند. درحالیکه تورم در این کشور نیز به 31 درصد رسیده بود. اساس ساختار دولتی-شرکتی کره در معرض تهدید جدی قرار داشت. یکی از مدیران کرهای درباره وضعیت پیش آمده به نیویورک تایمز گفته بود، اعراب از نظر اقتصادی با ما در یک قایق هستند. اگر آنها قصد دارند به آمریکا یا اسرائیل درس عبرت بدهند، این به آنها مربوط است. اما آنها با این کار خود ما می کشند و کره اولین قربانی بحران نفت است.
اما با تحریم ها فرصت هایی به وجود می آید! اندکی پس از اعلان جنگ نفت توسط اوپک، شرکت Samwhan توانست قراردادی به ارزش 24 میلیون دلاری برای ساخت بزرگراه در عربستان با استفاده از دانش و نیروی کار کرهای به دست آورد. در حالی که دولت سعودی برنامه های توسعه خود را مطابق با درآمدهای جدید و چشمگیر جدید تنظیم می کرد، رئیس جمهور پارک و شرکت های بزرگ کرهای راهی برای مقابله با مشکلاتی چون افزایش بیکاری و کمبود سرمایه یافتند.
یک دوست نیازمند، واقعاً یک دوست است!
طی یک سال، شرکتهای کرهای توانستند 6.8 درصد از قراردادهای بودجه عمرانی 75 میلیارد دلاری عربستان را از آن خود کنند. این میزان در سال 1978به حدود 23 درصد افزایش یافت. در یک دوره ده ساله، بیش از صد شرکت کرهای و 720000 کارگر این کشور به صورت قراردادی در عربستان مشغول به کار کرده بودند. آنگونه که یکی از مشاوران سیاسی کره در آن زمان بیان کرده، “رونق عربستان به طور قابل توجهی به بهبود وضعیت تراز پرداختهای کره، افزایش اشتغال و نرخ رشد قابل توجهی که کره در بیشتر سال های دهه گذشته ثبت کرده، کمک کرده است”.
تا سال 1981، شرکتهای کرهای توانسته بودند از رقبای آمریکایی خود پیشی گرفته و به پیمانکاران برتر بازار عربستان تبدیل شوند. وضعیت شرکت هیوندای گویای چگونگی این اتفاق است. هیوندای از طریق قراردادهای بازسازی پس از جنگ جهانی دوم و معامله با ارتش ایالات متحده در طول جنگ کره، به یکی از قدرتمندترین شرکتها در کره تبدیل شده بود. در سال 1976، هیوندای علیرغم پیشنهاد تقریبا 500 میلیون دلار کمتر از نزدیکترین رقیب خود، برنده مناقصه پروژه ساخت بندر صنعتی جبیل عربستان شد.
شرایط کار در این پروژه طاقت فرسا بود. هزینه های ساخت و ساز پایین باعث شده دستمزد کارگران نیز اندک و یک چهارم کارگران آمریکایی باشد. کارگران پروژه توسط مدیران مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند و برای صرفه جویی در وقت از حقوق کارگران مسن تر رعایت نشد.
هنگامی که رانندگان کامیون پروژه شهرک صنعتی جبیل متوجه شدند که دستمزد آنها یک سوم کارگران کره ای در پروژه های صنعتی دیگر عربستان است، سه هزار کارگر دست از کار گشیده و اعتصاب کردند. کارگران معترض تجهیزات را تخریب کرده و با انتخاب نمایندگانی خواستار مذاکره شدند. از سوی دیگر نظامیان سعودی محل کار را با مسلسل محاصره و اعتصاب کنندگان را تهدید به شلیک کردند. پس از دو روز بحث و گفتگوی پرتنش بسیاری از مطالبات کارگران برآورده شد اما سرکردگان اعتصاب از عربستان اخراج و به کره بازگردانده و توسط سازمان اطلاعات مرکزی کره به طرز وحشیانهای بازجویی شدند.
اما پروژه با وجود کاهش شدید دستمزدها، به دلیل پیش بینی غیر واقعی هزینهها که در نهایت به ورشکستگی هیوندای منجر می شد، مدعی صدها میلیون هزینه اضافی شدند و برای تایید این هزینه های اضافه رشوه دهی به مقامات سعودی را در دستور کار قرار دادند. پرونده جبیل تنها پروژهای نبود که به این سرنوشت دچار شد. ترکیبی از شرایط وحشیانه کار، مناقصههای با سوءنیت، و پرداخت رشوههای کلان باعث شد شرکتهای کرهای در دهه هفتاد بر بازار پر رونق ساخت و ساز عربستان در دهه 70 تسلط پیدا کنند.
با وجود اختلال توازن ناشی از افزایش فناوری و ترور رئیس جمهور پارک و ملک فیصل در اواخر دهه 1970، کره جنوبی روابط خود با سعودی را در طول دهه 80 حفظ کرد. این رابطه جز در مواردی مانند بهرهکشی از کارگران و در مقابل متورم شدن سرمایه گذاران، کاملاً غیرسیاسی بود. این موضوع باعث شده بود علیرغم روابط تجاری فراوان کره جنوبی با دشمنان سعودی – مانند ایران و قطر- که با هدف تنوع بخشیدن به منابع واردات انرژی کره صورت میگرفت، رابطه دو کشور همچنان استوار بماند.
در موارد نادری هم که بحثها به قلمرو سیاسی کشید، در مورد حمایت هایی بود که سعودی و کره جنوبی از کشور دیگر در جنگهای مرزی طرف مقابل انجام می دادند و این باعث می شد پیوند دو طرف تقویت شود. به عنوان مثال افشای کمک تسلیحاتی کره شمالی به شورشیان یمن، به طور نمادین مفید بود زیرا رهبران می توانستند نسبت به مصیبت های داشتن همسایگان بی رحم سخن بگویند!
در نوامبر 2022، دو کشور قراردادهای سرمایه گذاری در زمینه های دفاعی، انرژی، زیرساخت ها و ساخت و ساز به ارزش بیش از 30 میلیارد دلار امضا کردند که بیشتر آن متعلق به آرامکوی سعودی بود که در سئول دفتر مرکزی دارد و قرار است 7 میلیارد دلار در یک پروژه پتروشیمی در اولسان ، کره جنوبی سرمایه گذاری کند که بزرگترین سرمایه گذاری خارجی در کره جنوبی است.
کره با وجود ارتباط با دیگر کشورها اما برای جبران کسری تجاری بلندمدت که کشور به دلیل اعتیادش به نفت عربستان از آن رنج می برد، کار زیادی انجام نمی دهد. با وجود چندین دهه بحث در مورد تنوع منابع انرژی، کرهای ها همچنان بیش از 30 درصد نفت خود را از عربستان وارد می کند و در برابر شوک های قیمت و عرضه آسیب پذیر هستند.
اکنون نیز هیچ چیز بهتر از چشمانداز 2030 محمد بن سلمان حاکم واقعی سعودی نمی تواند روابط دو کشور را انسجام دهد. بن سلمان ظاهراً قصد دارد پادشاهی را از وابستگی به نفت دور کند که این پروسه شامل ساختن شهر لوکس نئوم می شود. شهری که اکنون به دلیل خشونت به کار گرفته شده برای جابجایی اجباری افراد قبیله ای که در آن موقعیت ساکن هستند و نیز به دلیل ولخرجی بیمارگونه در مرحله برنامه ریزی پروژه ای بدنام است.
بخشهایی از این پروسه نیازمند خصوصیسازی بخشهای کلیدی اقتصاد سعودی است که این موضوع از یک سو بر یارانههای کلانی که بهطور سنتی به شهروندان پرداخت میشود، تأثیر میگذارد و از سوی دیگر خانواده سلطنتی را قادر میسازد تا در صورت از هم پاشیدگی اوضاع داخلی، راحتتر پول را به خارج از کشور منتقل کنند!
کره جنوبی تقریباً از روز اول مطرح شدن چشم انداز در سال 2016 در Vision 2030 و Neom مشارکت داشته است. همچنانکه دو کشور در سالهای 2016-2017 با بحرانهای داخلی مواجه شدند، زیرا فساد گسترده باعث اعتراضات وسیع در سراسر کره و شرق عربستان شد و استیضاح رئیس جمهور کره و دستگیری دسته جمعی اعضای خاندان سلطنتی سعودی هیچ تغییری در روابط اساسی هر دو اقتصاد ایجاد نکرد.
همانگونه که جوانان به دلیل اعتراض آن هم برای برای زنده ماندن و تغییر وضعیت در کره با سرکوب وحشیانه و مادام العمر روبرو هستند در عربستان نیز از نظر طراحان چشم انداز 2030، یک خطر بزرگ برای ثبات سیاسی به شمار می روند.
ژست های نرم دیپلماتیک مانند تور بلک پینک به عربستان، ناامیدی فزاینده برای حفظ ثبات را در میانه اضطرابات این تحولات اجتماعی بالقوه پنهان می کند. در جریان سفر محمد بن سلمان به سئول برای بستن قراردادهای سرمایه گذاری، انجام تدارکات فرهنگی برعهده شاهزاده حیفا بنت بندر بود. ستایش شاهزاده حیفا از k-pop که در حال حاضر در عربستان بسیار محبوب اما در برخی جاها به دلیل رفتار برده وار با ستاره هایش بدنام شده- نشان دهنده نیاز فوری رژیم سعودی برای ایجاد انحراف در اذهان به شدت آشفته جوانان عربستان است.
نخبگان در کره جنوبی و عربستان سعودی در مواقعی تمایل خود را برای محافظت از خود با مذاکره نشان داده اند. دولت چین بدون اجازه ایالات متحده که اکنون با توجه به تنش ها کاملا بر روی آسیا-اقیانوسیه متمرکز شده هر چند آنها بدون شک به شریک سنتی خود نزدیک تر هستند. با توجه به تنشها که اکنون کاملاً بر روی آسیا-اقیانوسیه متمرکز شده است، این صداهای غم انگیز Blackpink نیست که آینده این رابطه را تعیین میکند، بلکه واقعیتهای خشن هژمونهای درگیر هستند.
تنش هایی که محصول رقابت جدید ابرقدرتها می باشد، همچنان بالاست. حاکمان هم در کره جنوبی و هم در عربستان سعودی در مواقعی طی مذاکره با دولت چین بدون اجازه ایالات متحده، تمایل خود را برای یافتن حامی جدید نشان دادهاند، هرچند که بدون شک به شریک سنتی خود -ایالات متحده- نزدیکتر هستند. با توجه به اینکه اکنون تنشها کاملاً بر منطقه آسیا-اقیانوسیه متمرکز شده، این صداهای غم انگیز بلک پینک نیست که آینده این روابط دو کشور را تعیین میکند، بلکه واقعیتهای خشن هژمونهای درگیر است که روابط منطقه را تعیین خواهد کرد.
https://jacobin.com/2023/01/saudi-blackpink-k-pop-concert-mbs-korea-alliance
واقعا زشته