نویسنده: مسعود صدرمحمدی
منتشر شده در سیاق
ترکیه با موافقت با عضویت سوئد در ناتو بار دیگر موضوع روز تحلیلهای سیاسی جهان شد. روز گذشته رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه پس از مذاکرهای سه جانبه با حضور دبیر کل ناتو و نخست وزیر سوئد موافقت خود با عضویت سوئد در ناتو را اعلام کرد. او در قبال این موافقت خود ضمن تاکید بر مواضع قبلی مبنی بر لزوم عدم حمایت سوئد از گروههای تروریستی مانند پ.ک.ک و گولنیها و رفع تحریمهای تسلیحاتی علیه ترکیه دلیلی بر عدم همراهی ترکیه با حضور سوئد در اتحادیه ناتو ندید. این در حالی است که تا یک روز پیش از این اظهارات ترکیه در سطح وزیر خارجه خود تاکید داشت که هیچ تغییر محسوسی در رفتار سوئد و مشکلات موجود میان ترکیه و سوئد وجود ندارد و از این رو دلیلی هم برای همراهی ترکیه با عضویت این کشور در ناتو وجود ندارد.
اردوغان همزمان با پذیرش عضویت سوئد در ناتو مساله عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، تسهیل ویزای اتحادیه اروپا به شهروندان ترک و مسائلی از این دست را مورد تاکید قرار داد.
پس از این اعلام موضع از روز گذشته رسانههای ترکیه محل برخورد دو گروه مختلف است؛ گروهی که این رفتار اردوغان و دولتش را یک نرمش قهرمانانه با هدف بهبود روابط با غرب و افزایش بهرهوری این روابط قلمداد کرده تلاش میکنند بر مزایای محتمل این سیاست تاکید کنند، دوم گروهی که این اقدام را یکی از مجموعه عقبنشینیهای سال اخیر ترکیه دانسته آن را نشانهای از ضعف مزمن سیاستگذاری در کشور میدانند.
نکته قابل توجه در این تغییر موضع ترکیه میزان سرعت این تغییر است به طوری که حتی رسانههای نزدیک به دولت و وفادار به شخص اردوغان نیز ناتوان از هماهنگ کردن خود با این تغییر موضع شدند. روزنامه ینی شفق که با مواضع تند و همراه خود با دولت شناخته میشود روز گذشته با تاکید بر موضع منفی ترکیه در قبال سوئد این کشور را به یک کودک لوس تشبیه کرده بود. همین وضعیت عموما در روزنامههای همکار و طرفدار دولت وجود داشت و این روزنامهها با نظر به طیفهای مخاطبینشان از تامین مالی تروریستها تا بیشرمی در قبال مقدسات اسلامی را به عنوان اصلیترین علل عدم همراهی ترکیه با عضویت سوئد در ناتو قلمداد کرده تیتر یک و یا دو خود را به اظهارات اردوغان و هاکان فیدان در این زمینه اختصاص میدادند. این تیترها گاه از مساله سوئد عبور کرده و سمت و سویی ضدناتویی به خود گرفت. این حجم از حملات به سوئد به یکباره امروز صبح با تیترهایی که حکایت از توافق روز گذشته در لیتوانی داشت تغییر کرد و البته هیچ کس در مورد اینکه چگونه در ۲۴ ساعت این حجم از تغییر سیاست رخ داده است سخنی نگفت. روزنامه آقشام باز در تیتر یک خود پنج تضمین ترکیه از سوئد را یادآوری کرده و به صورت ضمنی آنها را دلیلی برای توافق مورد اشاره قرار داده است. روزنامه ینی شفق نیز با تیتر اول «اتحادیه اورپا بعد سوئد در ناتو» سعی کرده است تا چنین وانمود کند که ترکیه با این توافق وارد اتحادیه اروپا خواهد شد و فرآیند عضویت ترکیه در این اتحادیه بار دیگر از سرگرفته خواهد شد.
اما به راستی چه اتفاقی افتاد که ترکیه در کمتر از ۲۴ ساعت تغییر موضع داد؟
موافقان دولت معتقدند که عملا مخالفت و مقاومت در این موضوع مخالفتی بیوجه بوده است و اکنون ترکیه با به دست آوردن تضمینهایی همچون تشکیل قرارگاه مشترک مبارزه با تروریسم عملا به اصلیترین خواسته خود یعنی مقابله با پ.ک.ک و گولنی در سوئد دست یافته است. از سوی دیگر ترکیه به این وسیله مساله عضویت در اتحادیه اروپا را بار دیگر تبدیل به موضوع روز کرده و حمایت آمریکا از این موضوع را گرفت که میتواند یک گام مثبت و رو به جلو تلقی شود. از نظر این گروه ترکیه متوجه کاهش توان روسیه است و لزومی نمیبیند که بر سیاست شرقگرایی خود بیش از آنچه نیاز است تاکید کند. از این رو عملکرد و سخنان اردوغان در دیدار با زلنسکی و پس از آن اقدامات او در نشست لیتوانی همگی در سایه حرکت به سمت غرب و نزدیکی به غرب باید تلقی میشود. این رفتار ترکیه صرفا یک گام از یک استراتژی جدید است و امتیازات مختلفی برای ترکیه در پی خواهد داشت. این گام نخستین گام نیست و اردوغان با تشکیل کابینه جدید خود و وارد ساختن عناصر غربگرا در آن عملا از این سیاست خود رونمایی کرده بود.
در مقابل طیف مخالفان اما این اقدام دولت ترکیه را یک شکست سیاسی و تسلیم شدن در برابر تهدیدهای آمریکا قلمداد میکنند. این گروه معتقدند که بایدن در گفتگوی تلفنی غیرمترقبه خود با اردوغان که یک روز پیش از نشست ناتو در لیتوانی انجام شد اردوغان را تهدید کرده است و این تغییر موضع اردوغان در نتیجه همان تهدیدهای تلفنی بایدن بوده است. از نظر مخالفان تحرکات مالی خانواده اردوغان در آمریکا و خصوصا پروندهای که هفته گذشته علیه بلال اردوغان به رسانهها نشت پیدا کرد یکی از اصلیترین موضوعات تهدید اردوغان بوده است. همچنین تهدید ترکیه به اخراج از ناتو و نیز فشارهای مالی و تحریمی پیدا و پنهان نیز یکی دیگر از موارد تهدیدی بایدن خوانده میشود. اما فارغ از این که بایدن به راستی تهدیدی علیه شخص اردوغان یا دولت او به زبان آورده باشد یا نه، مساله این است که ترکیه در شرایط شکننده اقتصادی فعلی خود که نیاز به آرامش سیاسی با هدف جذب سرمایهگذار خارجی و پول داغ دارد توان سر به سر گذاشتن با آمریکا و ناتو را در خود نمیبیند. اگرچه بسیاری معتقد بودند که ترکیه راه میانه را در پیش گرفته و ضمن تداوم مخالفت با عضویت رسمی سوئد امکان فعالیت بالفعل این کشور در ناتو را فراهم خواهد آورد، اما ترکیه برای اثبات برادری خود به ناتو و تلاش برای تاثیرگذاری بر بازارهای مالی و ارزی داخلی خود راه رادیکال پذیرش سوئد در ناتو را در پیش گرفته است.
طیف قائل به حرکت پیشروانه اردوغان در مساله سوئد معتقد است که ترکیه عملا یک بحران بالقوه سیاسی را در نطفه خفه کرده و با استفاده از توافق ۵ مادهای که با ناتو و سوئد کرده دستاوردهای قابل توجهی به دست آورده است. اما طیف قائل به شکستآمیز بودن این حرکت معتقد است که ترکیه یک برگ ارزشمند نقد به طرف مقابل داده و در عوض هرچه که قرار است روزی بگیرد همگی نسیه هستند و تجربه تاریخی غرب نیز نشان میدهد که غرب پس از آنکه از پل گذشت دیگر توجهی به قولهای سابق خود نمیکند.
همچنان که یک روز پس از این پذیرش اردوغان با میچوتاکیس، نخست وزیر یونان نیز دیدار کرد. میچوتاکیس همان فردی است که اردوغان چند ماه پیش اعلام کرده بود که دیگر شخصی به این نام را به رسمیت نمیشناسد و هیچ گاه دیداری با این فرد نخواهد داشت. اما نهایتا با پیروزی میچوتاکیس در انتخابات دو هفته گذشته در یونان اکنون اردوغان حاضر به یک دیدار صمیمی با او شد.
این که اردوغان با استفاده از کدام اهرمها پس از بازگشت از نشست ناتو در هفتههای آینده پوتین را راضی به سفر به ترکیه کرده و همچنان ترکیه را به عنوان یک شریک راهبردی برای روسیه معرفی خواهد کرد محل بحث و نظر جدی است.
اما مسالهای که باید به آن اشاره کرد این است که به رغم حمایتهای تمام عیار امنیتی آمریکا از سوئد و استقرار هواپیماهای مهاجم آمریکایی در این کشور دلیل این حجم از تاکید برای عضویت سوئد در ناتو چه بود؟ آمریکا با استقرار هواپیماهای پیشرفته و تهاجمی خود در سوئد عملا آرایش دفاعی از سوئد گرفته و از سوی دیگر احتمال درگیری جدی روسیه با سوئد یا فنلاند بسیار پایین است. پس به رغم این دلیل اصرار ناتو برای دربرگرفتن این دو کشور چیست؟ به نظر میرسید اصلیترین علت نه مساله اوکراین که تنشهای بسیار محتمل آینده در قطب شمال علت اصلی تلاش غرب برای وارد کردن سوئد در ناتو است. با آب شدن یخهای قطب شمال و پیشرفت تکنولوژی کشتیهای یخشکن به طوری که امکان کشتیرانی و حمل نقل در قطب شمال فراهم شود، این منطقه که تا مدتها هیچ نقشی در ژئوپولتیک جهان نداشت، در دهه آینده تبدیل به یکی از اصلیترین شاهراههای استراتژیک اروپا خواهد شد و کشورهای مختلف از اکنون در حال زمینهسازی برای نقشآفرینی در آینده قطب شمال هستند. از این رو غرب مجبور است به صورت یک جبهه واحد در برابر روسیه که قدرت اصلی قطب شمال به شمار میآید حرکت کند. تغییر علنی راهبردهای نیروی دریایی روسیه در راستای اهمیت دادن به قطب شمال نمود آشکاری از این درگیری پنهان ژئوپلتیکی در قطب شمال است.