نویسنده: وحید اخوت
وقتی عادیسازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی اعلام شد، تمام مقامات اصلی و فرعی و شخصیتهای رسانهای وابسته به امارت ابوظبی از این حرکت به شدت حمایت کردند و هر کدام مانند یک سرباز فضای مجازی به عرصه آمدند و هر چه در توان داشتند برای تمجید از این حرکت انجام دادند.
اما مقامات سایر امارتها، علی الخصوص امارت مهم و محوری دبی تقریبا سکوت اختیار کردند. محمد بن راشد که در ظاهر پس از خلیفه بن زائد، نفر دوم این کشور عربی است، تنها با توییت کردن عکس زیر از محمد بن زائد، او را -که حاکم بالفعل و نیروی اصلی پیشران سیاست خارجی فعال امارات است- به عنوان شخصیتی طرفدار صلح ستود: «تاریخ را مردان مینویسند و شجاعان صلح را به وجود میآورند»
کنشی که سرشار از ناگفتهها بود. بن راشد که ظاهرا دستی در شعر گفتن هم دارد، چند هفته بعد، قصیدهای در وصف محمد بن زائد توییت کرد و دوباره او را به عنوان شخصیتی طرفدار صلح ستود. البته حساب کاربری بدون ظل که به درز دادن اخبار امنیتی پشت پرده امارات معروف است، توییت کرد که بن راشد این شعر را نسروده است و او را مجبور به انتشار این شعر از طرف خودش کردهاند.
حتی اگر به پشت پردهها و اخبار و گمانهزنیها هم بیاعتنا باشیم، اتفاق بزرگی چون عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی علی القاعده نباید از طرف سایر امارتها، علی الخصوص، امارت بزرگ و تأثیرگذار دبی، اینچنین سرد تحویل گرفته میشد. این برخورد سرد در چشم هر تحلیلگر کنجکاوی، موجی از پرسشها را ایجاد میکند.
البته ناگفته نماند که هیچ صدای مخالفی از سایر امارتها نیز به گوش رسیده نشد و این بار نیز سیاستگذاران ابوظبی توانستند، چهره یکدست و کم خللی از خود به نمایش بگذارند، اما دلیل سکوت و همراهی امارت دبی با این حرکات افراطی و ساختارشکنانه ابوظبی که بیش از هر جایی ممکن است دودش به چشم امارتی غیر نفتی چون دبی برود، چیست؟
شاید با در کنار هم گذاشتن دو نکته بتوان، پاسخی احتمالی به این پرسش داد.
نکته اول: وضعیت وخیم اقتصادی و مالی دبی
با اوج گیری دوباره و استمرار کرونا، مشکلات اقتصادی بیش از هر زمانی روی دوش امارت دبی سنگینی میکند. امارت دبی و اقتصاد غیرنفتیاش در این بحران بیسابقه حسابی فشرده شده است. حاکمان دبی گمان می کردند که در سال 2020 به سالهای خاکستری اقتصاد خود که از بحران مالی جهانی در سال 2008 شروع شد، پایان میدهند و میتوانند وامهای امارت ابوظبی را تسویه کنند. آنها به طور ویژه روی اکسپو 2020 حساب میکردند و سرمایهگذاری ویژهای نیز روی آن کردند، اما کرونا همه بخشهای اقتصاد آنان را تحت تأثیر قرار داد و حسابی به آنها فشار آورد و آینده بسیار مبهمی پیش روی آنها گذاشت. بدهیها سنگینتر شد و نه تنها نتوانستند وامها را تسویه کنند، بلکه باید دوباره زیر دین ابوظبی بروند. گزینهای که استقلال سیاسی و اقتصادی آنها را بیش از پیش زیر سؤال میبرد و تقریبا آنها را برای همیشه وابسته به ابوظبی خواهد کرد. چندی پیش رایان بول (Ryan Bohl) یکی از تحلیلگران پایگاه استراتفور در تحلیلی بیان کرد:
«کرونا باعث بلعیده شدن استقلال سیاسی و اقتصادی دبی از ابوظبی خواهد شد. دبی بدون در دست داشتن ابزار و بودجه مورد نیاز برای حمایت از بازیابی اقتصادی، احتمالاً مجبور خواهد شد به برنامه نجات دیگری از امارات ثروتمند ابوظبی تکیه کند که این امر می تواند بر برنامههای توسعه دبی به ویژه در بخش جهانگردی و مالی تأثیر بگذارد.»
پیشبینیها در مورد آینده اقتصادی دبی بسیار نا امید کننده است. بدهیهای مستقیم دولتی دبی در پیش بینی «S&P» در سال 2020 ، به رقم 79 میلیارد دلار (معادل 77٪ تولید ناخالص داخلی) خواهد رسید. در تحقیقی دیگر با احتساب بدهی اشخاص وابسته به دولت این بدهی معادل 148 درصد است. رکود اقتصادی سال 2020 دبی به رقم وحشتناک 11 درصد رسیده است. بنا به اعلام اتاق بازرگانی دبی، تا پایان پاییز سال 2020 انتظار می رود تا 70 درصد از شرکتهای فعال در بخش خدمات تعطیل شوند. وضع بازار املاک و مستغلات دبی (که زمانی پیشتاز منطقه بود) رو به راه نیست و با کاهش سریع قیمت اجاره (15 درصد کاهش اجاره بها فقط در طول 3 ماه!) و ارزش املاک مواجه است، امری که با به خانه برگشتن مهاجرین خارجی تشدید شده است و سرمایهگذاران از انجام سرمایهگذاریهای جدید اجتناب میکنند. ناگفته پیداست که بخش گردشگری نیز در سراشیبی سقوط است. مدیرعامل شرکت هواپیمایی امارات گفته بود: ممکن است 18 ماه طول بکشد تا این بخش به حالت عادی برگردد.
تلخی نامگذاری مهمترین نماد شهر دبی، یعنی بلندترین برج این شهر و بلندترین برج جهان، به نام برج الخلیفه، که از طرف امارت ابوظبی بر آنها تحمیل شد و یکی از پیششرطهای اعطای وام در سال 2009 بود، هنوز در کام سیاستمداران دبی مانده است. اما این بار آنها برای گرفتن کمکهای مالی و به تعویق افتادن سررسید بدهیهای گذشته چه امتیازاتی باید به ابوظبی بدهند؟
نکته دوم: ارتباطات برقرار شده پس از عادیسازی
خبرهای پس از توافق علی الخصوص در زمینه اقتصادی بیشتر متمرکز روی امارت دبی است. دیدارهای اقتصادی، اخبار سرمایهگذاری، همکاریهای تجاری و فرهنگی و علمی و فناوری، بین امارات و اسرائیل، در طرف اماراتی غالبا مربوط به امارت دبی است و نه ابوظبی! دور از انتظار نخواهد بود اگر پشت پرده این ماجراها، سیاستبازان ابوظبی، دبی را با وعده سرمایهگذاری و همکاریهای ویژه رژیم صهیونیستی با این امارت راضی به همراهی یا حداقل عدم اعتراض به توافق عادیسازی کرده باشد. با یک بررسی نسبتا جامع، کفه آمار ارتباطات اعلام شده در رسانهها به طور واضحی به سمت دبی سنگینی میکند. از بیست و پنج فعالیت مشترکی که تا هفته گذشته میان امارات و رژیم صهیونیستی اعلام شده است، 16 عنوان مربوط به فعالیتهای مستقر در امارت دبی بوده است و تنها 9 مورد از آنها مربوط به امارت ابوظبی است. (که برخی از آنها نیز توافق دولتی است و به کل امارات مربوط میشود.) ضمنا از این 25 فعالیت، 18 مورد اقتصادی و تجاری، 4 مورد در زمینههای علمی و فناوری و 3 مورد در زمینههای فرهنگی و ورزشی است.
البته اینکه نهایتا حجم تجارت میان رژیم صهیونیستی و امارات چه مقدار خواهد بود و این تجارت چقدر میتواند بر اوضاع بحرانی دبی تأثیر مثبت بگذارد یک نکته است، اینکه ابوظبی دور جدید حمایتهای خود از اقتصاد دبی را منوط به همکاری در پرونده عادیسازی روابط کرده باشد، نکته دیگری است.
الی کوهن، وزیر سابق اقتصاد و صنعت رژیم صهیونیستی و وزیر فعلی اطلاعات این رژیم، همان هفتههای اول در خبری گفت که انتظار دارد حجم تجارت بین اسرائیل و امارات متحده عربی طی 3 تا 5 سال، به 4 میلیارد دلار در سال برسد. البته افراد دیگری هم بودند که تخمینهای خوشبینانهتری زدند، مثلا وزارت دارایی رژیم صهیونیستی در خبری پیش بینی کردهاست حجم مبادلات تجاری میان طرفین به 6.5 میلیارد دلار در سال برسد یا در خبری دیگر باروخ ادیب که رییس موسسه صادرات رژیم است پیش بینی کرده است تجارت میان امارات و اسرائیل در پنج سال آینده به 10 ملیارد دلار برسد.
اما این حجم تجاری نه آنقدر بزرگ و جذاب است و نه به این زودیها به دست میآید. از این رو این احتمال قویتر است که امارت دبی، برای چیره شدن بر اوضاع اسفناک مالی و اقتصادی خود و چشماندازهای ناامید کننده و مبهمی که با کرونا برایش به وجود آمده است، برای برخورداری از حمایتهای اقتصادی و مالی ابوظبی، سکوت کردن در مقابل روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را پذیرفته باشد. امری که برای سایر امارتها که به طور سنتی فقیر و نیازمند کمکهای ابوظبی بودهاند نیز دور از انتظار نیست. پول را بگیر و دهنت را ببند.