با اینکه محصولات پراکندهای در حوزه وحدت اسلامی و تقریب مذاهب منتشر شده است اما غالب آنها فاقد بُعد ایجابی و راهبردی برای حل مسئله روی زمین هستند.
متاسفانه تولید اندیشههای راهبردی و ناظر به حل مسئله در حوزه وحدت اسلامی دچار فقری مهلک است. وحدت اساسا هیچ گاه برای متفکران انقلاب «مسئله» نبوده و متاسفانه با مشاهده تنگنای فعلی جمهوری اسلامی نیز هنوز برای عده زیادی تبدیل به مسئله نشده است.
آنچه امروز از نان شب برای متولیان جمهوری اسلامی که حوزه کاری شان غرب آسیاست واجبتر است، یافتن راهی برای حل مسئله نوع تعامل و مواجهه ما با جهان اهل سنت است.
همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند ما در یک پیچ تاریخی قرار گرفته ایم. لذا هرگونه تصمیم غیرکارشناسی ممکن است تبعاتی را به دنبال داشته باشد که تا دهها سال آینده قابل جبران نباشد.
امروز تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که رویکردهای سنتی پیگیری مسئله وحدت اسلامی – که در عملکرد نهادی به نام مجمع تقریب مذاهب متبلور شده – کارآیی لازم را نداشته و اگر در جاهایی کار را خرابتر نکرده باشد، سود چندانی هم نداشته است. کمتر کسی وجود دارد که از این رویهها حمایت کند.
اندیشکده مرصاد سعی کرده با تدوین متن مقابل، ضمن تفحص در آرای آن دسته از نخبگان کشور که در زمینه وحدت اسلامی به ارائه ایدههایی بدیع پرداختهاند، به دسته بندی و بررسی تطبیقی آنها پرداخته و در نهایت الگوی راهبردی خود را برای حل این مسئله ارائه دهد. در این راستا آرای دکتر مسعود اسداللهی، دکتر احمد رهدار، آقای محسن حسام مظاهری، حجت الاسلام محمدعلی میرزایی و آقای حمید عظیمی مطرح و به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.