نویسنده: حمید عظیمی
منطقه در فردای دو بحران بزرگ این روزها یعنی نفت و کرونا چه چهره ای ممکن است داشته باشد؟ ما با تحولی در مقیاس بحران مالی جهانی در 2008 یا بحران نفتی 1986 و یا جنگ یوم کیپور مواجهیم که نفت به مثابه هورمون دگردیسی در پیکرهبندی قدرت جهانی عمل کرده است. مورد اخیر را می توان زمینهساز سقوط ناصر و پهلوی دانست. بحران دوم نقشی بیبدیل در فروپاشی شوروی ایفا نمود. آخرین مورد نیز همزمان شد با ناآرامیهای ایران و سپس موج بهار عربی. اکنون پس از یک دهه آرامش، جهان پساکرونایی آمادۀ تغییرات جدیدیست که سویۀ آن نیاز به کندوکاوی بیشتر دارد.
در بعد منطقه ای حقیقت آن است که خلیجیها به خوبی توانسته اند هر سه بحران گذشته را در جهت منافع خود استخدام کنند. بعد از نیم قرن سواری گرفتن امیرنشینها از افتوخیزهای بازار هیدروکربنی شاید زمان آن رسیده که این مرکب چموش راکبان خود را زمین بزند. در گذشته شاهکلید سعودیها توانایی قیمتسازی به واسطه دو تا سه میلیون بشکه ظرفیت تولید ذخیره بود.[1] اما اینبار آنها تمام ظرفیت تولیدشان را برای افزودن 30 درصد بر حجم فروش خود آزاد کردند. این 30 درصد بنا بود بخشی از افت 100 درصدی قیمتها را برای ریاض پوشش دهد؛ افتی که با زمزمههای سقوط نفت تا درۀ 10 دلاری ممکن بود دوچندان شود. درواقع اگر هدف 13 میلیون بشکهای ریاض برای صادرات هم محقق میشد باز بخش عمدۀ بحران برای دولتی که بودجه اش با نفت 80 دلاری بسته شده است باقی میماند. به همین سبب نیز تا کنون سعودیها تن به کاهش 5درصدی هزینهکردهای دولتی خود کرده اند[2] و همانطور که خودشان نیز پیشبینی کرده اند این رقم ممکن است تا 20-30 درصد نیز برسد.[3]
این شرایط نابسامان برای سعودیها زمانی اهمیت می یابد که در نظر بگیریم آنها به سبب این بازی متهورانه با بازار انرژی سخت و توامان مغضوب ابرقدرت شرق و غرب شدند. وضعیت روسها که مشخص است. آنها هرچند به دلیل تنوع اقتصادی خود کمتر از سعودیها از نفت 20 دلاری آسیب میدیدند اما با توجه به اینکه نهایت امکان افزایش ظرفیت تولید آنها یکدهم ریاض است هیچ راهی برای پوشش این سطح از شکست قیمتها را ندارند. روسها ادعا می کنند با ذخایر ارزی 550 میلیارد دلاری خود میتوانند سالها در برابر افت 40 میلیارد دلاری درامدهای خود مقاومت کنند.[4] با این حال جریان محتاطتری در کرملین حضور دارند که زنگ خطر افت 3 تا 8 درصدی تولید ناخالص ملی را به صدا در آورده اند.[5] بنابراین روسها دلایل کاملا متقنی برای نگرانی از روزهای پرکار چاههای الشرقیه دارند.
در سوی دیگری ایالات متحده نیز شرایط بسیار مضطربی را تجربه می کند. شرایط بهقدری برای صنایع شل امریکا دشوار شده است که فضای کنگره را به ایام تصویب قانون جاستا علیه ریاض مشابه نموده است. در واقع اختلافی بر سر ضدحمله علیه منفعت طلبی متحد سابق واشنگتن وجود ندارد و تنها مشکل در استراتژی پاسخ است. ترامپ و مدافعان جمهوریخواه وی که به طور سنتی به جریان ضد جهانیسازی و تجارت آزاد نزدیک هستند بهسادگی دست روی گزینه وضع تعرفه و تحریم و خرید و ذخیره 30 میلیارد دلاری نفت از تولیدکنندگان داخلی نفت گذاشتند. اما پیشبرد این استراتژیها در مهد تجارت آزاد و در برابر دموکراتهایی که سالهاست به دنبال چنین فرصتی برای تحمیل سیاستهای ضدفسیلی خود هستند ابدا آسان نیست. در مقابل دموکراتها نیز تهدید به تحریم تسلیحاتی عربستان و تحریم اوپک و مصادره اموال آن به استناد قوانین ضدکارتلی موجود در ایالات متحده کرده اند.[6]
ترامپ که در ابتدا خواستار کاهش 10 تا 15 میلیون بشکه ای تولید روسیه و عربستان بود اندکی بعد با عقبنشینی آشکار اذعان کرد که حل مشکل نفت امریکایی را به بازار آزاد سپرده است.[7] در اقتصادی همچون امریکا حتی اگر بزرگترین تولیدکننده نفت جهان نیز باشی چارچوبهای قانونی و فدرالی اجازه دیکتۀ حجم و قیمت تولید را به شرکتهای داخلی نمی دهد. به همین سبب نیز اشاره سعودیها و روسها به اینکه امریکاییها نیز باید سهم خود را در کاهش 10 میلیونی تولید ادا کنند روند توافق را به انسداد کشانده بود. این انسداد حتی با ورود اخیر G20 به میز معامله گشوده نشد و توقعات عربستان برای سهیم شدن 5 میلیون بشکه ای اعضای این گروه نیز بینتیجه مانده است.[8]
اکنون با بیرون آمدن اخبار نشست اوپک بهنظر میرسد طرفهای مختلف به راهحلی میانه، اما تاحدی نمایشی رسیدهاند. امریکاییها به چیزی بیش از کاهش طبیعی تولیدشان رضایت ندادند و به آدام اسمیت خیانت نکردند. با این اوصاف اساسا نیازی نبود چندان منتظر نتایج نشستهای ایام اخیر باشیم و عددسازیهای[9] خرسها و عقابها و شترها را جدی بگیریم! اکنون سطح بحران از 10 میلیون بشکه بسیار فراتر رفته است چرا که صحبت این 10 میلیون بشکه بعد از افزایش بیش از 3 میلیون بشکه ای مطرح شده است و این بدان معناست که درواقع مقدار واقعی کاهش تولید وعده داده شده 6.5 میلیون بشکه است. این رقم در برابر فروپاشی یکسوم کل تقاضای 100 میلیون بشکهای نفت جهانی[10] رقم قابل ملاحظه ای نیست.
بر این اساس تمام دادهها و تحلیلها سخن از یک بحران مالی بی سابقه دارد که می تواند حتی با حصول سناریوهای مختلف توافق، منافع سه ضلع تولید انرژی یعنی امریکا و روسیه و عربستان را عمیقا در مقابل یکدیگر قرار بدهد. توافق تنها نشان خواهد داد کدام ضلع بیشتر بازنده است، نه آنکه بازی را از حاصلجمع صفر خارج کند. این یعنی وضعیتی کاملا نادر در بین امریکا و خلیج و شرایط استثنائی در مورد روسهایی که آنقدر در مورد سعودیها محافظه کار بوده اند که همیشه سخت و سرد با تلاشهای ما برای درگیر کردنشان در پروندۀ یمن برخورد کردهاند.
از سوی دیگر بحرانهای مالی همیشه مهمترین زمینۀ به سطح آمدن پتانسیلهای اعتراض مدنی بوده است. در واقع پس از سلسه آشوبهایی که از بیروت تا درعا و از بغداد تا تهران را در نوردید ما به شکل کاملا ملموسی می توانیم بهرهبرداری محورهای معارض را از این ظرفیت درک نماییم. محوری که امروز به جرئت می توانیم آن را سعودی-اماراتی بنامیم با استفاده از تجارب بهار عربی که خود درپی بحران مالی جهانی پدید آمد به خوبی توانست انقلابهایی با مؤلفههای متناسب با اهداف خود طراحی و پیادهسازی نماید.
حال محور مقاومت، با دستی کوتاه از بازار نفت، و زخمی از انقلابهای هدایت شده از جنوب و در شرایطی که بدون دستکاریهای راهبردی به سوی وخیم تر شدن وضعیت داخلی می رود نیاز به اقداماتی ریسکپذیرانه دارد. ایران اینبار نباید منتظر وقوع بحران برای بهرهبرداری از آن بماند. چه اینکه تجربۀ بهار عربی نشان داد تحولات هرقدر هم ظاهری ملائم با مصالح ما داشته باشند، بدون آمادگی، بلکه طراحی پیشینی ما، در نهایت می توانند توسط بازیگران معارض مهار و مبدل به تهدید علیه ما گردند. جهان پساکرونایی آبستن جنین آشوب است. در این میان برنده کسی است که جای برنامهریزی برای ثبات، به مهار و استخدام آشوب روی آورد. این هنری است که دست فرزندان «انقلاب» نباید از آن تهی باشد.
پی نوشت ها:
[1]. https://mersadcss.com/fa/product/oil_war_and_najdi_…
[2]. https://www.spa.gov.sa/viewstory.php?lang=en&…
[3]. https://www.reuters.com/article/us-saudi-economy-b…
[4]. https://oilprice.com/Latest-Energy-News/World-News…
[5]. https://oilprice.com/Geopolitics/International/Has…
[6]. https://www.bloomberg.com/news/articles/2019-02-07…
[7]. https://oilprice.com/Energy/Oil-Prices/The-Worlds-…
[8]. https://www.bloomberg.com/news/articles/2020-04-10…