ورود من به موضوع مناسبات علویان و اسلام گرایان با هدف و دغدغهای فراتر از ترکیه است. یک قطعه از یک پازل سیاستی کلانتر. با این مقدمه ممکن است بعضی ضعفها و اشکالات در جزئیات پیشنهادهای پژوهش وجود داشته که طبیعی به نظر میرسد. در این جلسه بیشتر ایدهای طرح میشود و ما هنوز این ایده را نهایی نکردهایم و به دنبال بازخورد گرفتن و گرفتن نظر کارشناسان در این حوزه هستیم که ببینیم به عنوان جمهوری اسلامی یا بیت شیعی باید مناسباتمان را با ترکیهای که لااقل در چند صد سال اخیر یکی از قطبهای قدرتمند تمدن ساز در جهان اسلام بوده به چه شکل رقم بزنیم؛ به ویژه در ذیل تحولاتی که بعد از سال ۲۰۰۲ و روی کار بودن اسلام گرایان ترک شاهد آن هستیم و احیای نقش دینی و سیاسی ترکیه در جهان اسلام.
ترکیه کشوری متکثر چه از حیث قومیتی و چه از حیث مذاهب است که در آن دو قومیت ترکی و کردی و دو مذهب سنی و علوی نقش آفرینی میکنند. به طور خاص در اگر از دوره عثمانی به این سمت به مناسبات میان جامعه علویان و اهل سنت نگاهی گذرا داشته باشیم، تنش، منازعه و بی اعتمادی یکی از اصلیترین شاخصههای این مناسبات بوده است که با توجه به طبیعت روابط امپراطوری های عثمانی و صفویه طبیعی است. در دوره سقوط خلافت عثمانی هم علیرغم این که میبینید علویها از سقوط نظام خلافت حمایت کرده و حتی از کمال آتاتورک در برهههایی حمایت میکنند و در جنگهای آزادی بخش هم نقش فعالانهای ایفا میکنند.
اندکی بعد از اینکه گردوغبار فضای جدید میخوابد مجدداً شاهد تهمیش و به حاشیه راندن علویان هستیم. مجدداً کشتارهایی در جامعه علویان اتفاق میافتد البته بیشتر با پس زمینههای قومی تا مذهبی. در نتیجه جامعه علویان به هدف خود از فروپاشی خلافت عثمانی که همان احیای نقش سیاسیشان در هندسه قدرت ترکیه باشد، دست نیافتند. فلذا میبینید همواره جامعه علویان در ترکیه به جنبشهای تجزیه طلب و اعتراض به وضع موجود میپیوندند. به عنوان نمونه شاکله اصلی جریانهای چپ در ترکیه در دهههای جنگ سرد را علویان تشکیل میدهند. جامعهای همیشه معترض به نظامهای مستقر اعم از اینکه حکومتهای مستقر حکومت نظامیان باشد یا حکومت اسلام گرایان.
با این حال با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و قدرت گرفتن اسلام گرایان از سال ۲۰۰۲ بدین سو، ما شاهد آن هستیم که جامعه علویان در دو برهه مختلف دو واکنش مختلف به قدرت گرفتن اسلام گریان در ترکیه نشان میدهند. به طور طبیعی در ابتدای امر ممکن بود در جامعه علویان این تصور بود که شعارهای اسلام گریان حزب عدالت و توسعه یادآور آن خاطرات تلخ دوره عثمانی است و احتمالاً قدرت گرفتن الگوی اسلام گرا در ترکیه مجدداً به سرکوب و به حاشیه راندهتر شدن بیشتر جامعه علویان منجر شود. این نگرانی موجود بود ولی میبینید حزب عدالت و توسعه با سیاستهایی که در سالهای ابتدایی قدرت خود اتخاذ میکند و به طور خاص با تلاشهایی که برای نزدیک شدن به جامعه علویان اتخاذ میکند تا اندازهای از تشدید این نگرانیها جلوگیری میکند و بارقهای از امید را در میان طیفی از علویهای این کشور به وجود میآورد. اعم از ملاقاتهایی که از سوی مقامات حزب از مراکز دینی علویها انجام میشود. آزادیهای نسبی که داده میشود، تأسیس کارگروه پیگیری مطالبات علویان، چاپ برخی از کتابهای علویان از سوی سازمان امور دیانت ترکیه و…
با این حال از سال ۲۰۱۱ بدین سو و به طور خاص از آغاز بحران سوریه و نقش آفرینی دولت اردوغان برای ساقط کردن دولت منسوب به علویها در سوریه، مجدداً نگرانیها و هراسها به جامعه علوی ترکیه بازگشته و بدبینی و سرخوردگی در این جامعه بسیار تشدید میشود و روابط بین طرفین رو به وخامت کم سابقهای میگذارد.
در هر صورت اگر شاخصههای کلی سیاسی و دینی جامعه علویان ترکیه را در دوره ترکیه نوین (ترکیه بعد از سقوط عثمانی) را بخواهیم بیان کنیم میتوانیم به این شاخصهها اشاره کنیم:
۱. بحران هویت؛ جامعه علویان به شدت دچار بحران هویت هستند.
۲. فقدان رهبری دینی و سیاسی یکپارچه و قدرتمند و کاریزما در این دوره
۳. فقدان نهادهای دینی قدرتمند
۴. محرومیت تاریخی از قدرت و تصور شهروند درجه دو بودن
۵. فقدان نیروی انسانی متخصص
۶. فقدان نهادهای خلق کننده بسیج اجتماعی
۷. فقدان قدرت اقتصادی قابل توجه
۸. فقدان گرایشهای هویتی دین محور
۹. فقدان عمق استراتژیک یا کشور قدرتمند حامی
۱۰. چند پارگی و چنددستگی و اختلافات سیاسی و قومیتی (هم تکثر قومیتی هم اختلافات سیاسی و اختلافات بر سر جامعیت و رهبری)
۱۱. گرایش به احزاب لیبرال و چپ گرا
۱۲. بی اعتمادی به اهل سنت ترکیه و نگرانی از رشد اسلام گرایان سنی در این کشور. (این ناهمزیستی یا همزیستی غیرمسالمت آمیز و پر از تنش به طور طبیعی باعث این شده که علویها هیچ گاه خودشان را به عنوان شهروند درجه یک در جامعه ترکیه نبینند و خودشان را همیشه محروم از قدرت و محروم از امتیازات برابر با شهروندان ترک سنی ببینند. چه علویان کرد، چه علویان ترک، چه علویان عرب در استان هاتای.)