نویسنده: محمدباقر صداقت
طبق سنتی نانوشته در خاندانهای علمی فعال در حوزه علمیه نجف، چهارچوب فکری، مبانی نظری و منش عملی در امور مهم همواره توسط بزرگان آن خاندان تعیین میشده است، به گونهای که نسل جوانتر کمتر در حضور بزرگ خاندان امکان اظهار تفکراتی متفاوت و یا منشهای رفتاری جدید را مییافته است.
این امر به خصوص در عراق به دلیل وجود ساختار عشیرهای در جامعه آن کشور و تاثیر آن بر خاندانهای موجود در نجف اشرف میباشد که موجب ایجاد دشواریهایی در به وجود آمدن نقطه عطفهای نظری و عملی در داخل یک خاندان به خصوص در زمان حیات بزرگان آن شده است. به دلیل وجود چنین شرایطی، رحلت زعیم یک خاندان امکان به وجود آمدن دوره گذار از مسلک قدیم که مورد پذیرش طبقه زعامت بوده است به تفکری جدید که نسل جدید خواهان گرایش به آن میباشد را فراهم میکند. چنین شرایطی، بستری را برای تلاشها جهت تغییر بینش و منش خاندانهای علمی از سوی بازیگران درون و برون دینی فراهم میسازد.
عراق با توجه به ساختار اجتماعی و عشیرهای خود به طور عام، و نجف اشرف و وابستگی آن به بیوت علما و مراجع به طور خاص، باعث به وجود آمدن سنتی شده است که در نتیجه آن امکان اظهار تفکرات جدید و ناسازگار با تفکرات بزرگ خاندان و یا اتخاذ رفتاری تازه و متفاوت از منش موجود در آن خاندان، میتواند نسل جدید را با چالشها و دشواریهایی روبرو کند. در عراق این شیخ عشیره است که از یک سو مشخص میکند چه کسانی همراهان و همفکران عشیره او هستند و میتوان با آنها ارتباط، همگرایی و همافزایی داشت و از سوی دیگر چه کسانی دشمن و خطوط قرمز ارتباط و تعامل هستند.
از سوی دیگر نظام سلسله مراتبی موجود در حوزه علمیه نجف کمتر به طلاب نواندیش و نسل جوانتر اجازه طرح افکارشان را میدهد.[1] این سلسله مراتب حوزوی در نجف در کنار آیینهای عشیرهای هضم شده در خاندانهای علمی، سنت فکری و عملی ویژهای را در خاندانهای عراقی حاکم میکند که بیش از هر چیز متکی بر اندیشه و منش بزرگ خاندان است. چنین شرایطی ممکن است باعث تراکم ایدهها و نظرات در اذهان نسل جوانی شود که با رحلت بزرگ خاندان میتواند با فراهم دیدن زمینه لازم، انقلابی را در مبانی نظری و سلوک عملی نسل جدید رقم بزند
برای نمونه پس از وفات آیت الله سید محسن حکیم قدس سره یک دوره 22 ساله فاصله افتاد تا مرجعی دیگر از بیت حکیم در حوزههای علمیه ظهور کند. این دوران گذار با توجه به شرایط خاص زمانی و مکانی باعث به وجود آمدن یک تغییر رویکرد عمیق و تفاوت منش در حوزه فعالیتهای سیاسی این خاندان شد. تاثیر عملکرد آیت لله سید محسن حکیم در حوزه رهبری سیاسی ایشان را تا به امروز میتوان در منطقه خاورمیانه به چشم دید که از آن جمله از فتوای تاریخی ایشان مبنی بر حرمت وابستگی به کمونیسم بود (الشیوعیة کفر و الحاد)[2] که همین موضعگیری منجر به پا نگرفتن کمونیسم در عراق تا به امروز شده است. یا زمانی که عیسی بن سلمان آل خلیفه حاکم بحرین در صدد استقلال بحرین از شاهنشاهی ایران بود، اقتدار دینی و سیاسی آیت الله حکیم قدس سره چندان در سطح منطقه اثرگذار بود که عیسی بن سلمان برای پیشبرد طرح خود دست به دامان این اقتدار شده و برای زیارت ایشان درخواست داد[3]. در نهایت نیز تنها تصویری از جلوس شیخ عیسی بن سلمان در جوار آیت الله حکیم قدس سره، برای جلب نظر اكثريت جمعيت بحرین و اعتماد به طرح امیر بحرین برای استقلال آن کشور کافی بود.
اما از آن سو دوران مرجعیت آیت الله سید محمد سعید حکیم قدس سره شاهد مواضعی انگشتشمار همچون محکومیت انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی به قدس شریف[4] و یا حمایت از نیروهای حشد الشعبی[5] هستیم. حتی حمایت از حشد الشعبی نیز در شرایطی بود که حملات رسانههای ضد مقاومت در اوج و به طور خاص به سوی حشد بود و موضعگیری آیت الله حکیم قدس سره نیز نه به صورت کنشگرانه، بلکه بیشتر واکنشی به حوادث مهم ملی و منطقهای بود. گرچه شاید سرکوب شدید حکومت بعث در اتخاذ این منش سیاسی در آن دوره تاریخی دور از انتظار نیست، اما پس از سقوط حکومت بعث و بسط ید روحانیت در ورود به حکومت و فعالیت گسترده در عراق نیز همچنان این رویه ادامه داشت. در همین راستا آیت الله حکیم قدس سره به طلاب سفارش میکردند که در عراق وارد کار اجرایی و سیاسی نشوند.[6] از این رو در طول 28 سال مرجعیت ایشان و به طور ویژه 18 سال مرجعیت ایشان پس از سقوط صدام، ما در کارنامه سیاسی آیت الله سید محمد سعید حکیم قدس سره شاهد ورودهای سرنوشتساز و فتاوای تاریخی نیستیم.
نسل جدید بیت آیت الله خویی قدس سره مورد دیگر تغییر الگوی فعالیت در بین بیوت مراجع پس از رحلت بزرگ خاندان میباشد. وی که میتوانست به جای بقا در عراق و تحمل جور و ظلم حکومت بعثی به کشورهای شیعهنشین دیگر از جمله ایران، سوریه و یا لبنان و یا دیگر کشورهای اسلامی همچون عمان، قطر و یا کویت برود، ماندن در نجف اشرف را برای احیای حوزه علمیه آن که دیگر پویایی و فعالیت گذشته را نداشت بر هجرت ترجیح داد. از آن سو فرزندان و وابستگان بیت آیت الله خوئی قدس سره پس از وفات ایشان و حتی پس از سقوط نظام بعث ادامه فعالیتها از لندن را بر زندگی در نجف اشرفِ پساصدام ترجیح دادند. همین باعث شد انگشت اتهام ارتباط با حکومتهای غربی و به ویژه دستگاههای امنیتی آنها جهت پیاده کردن پروژههای فرهنگی آنها در عراق و به ویژه حوزه علمیه نجف اشرف، به سمت برخی از بازماندگان مرحوم آیت الله خوئی متوجه شود. در سال 1396 مدرسة الامام الخوئی توسط بنیاد خویی که دارای دفاتری در لندن، نیویورک و مونترال میباشد[7] در نجف اشرف تاسیس شد که سید جواد خوئی در مراسم افتتاحیه آن تاکید کرد هدف اصلی از افتتاح آن بازسازی رسالت حوزه نجف یعنی گسترش همزیستی مسالمتآمیز، اعتدال و تسامح میباشد[8].
اکنون پس از رحلت آیت الله سید محمد سعید حکیم قدس سره که به عنوان بزرگ خاندان حکیم و یکی از مراجع اربعه نجف اشرف بودند، چنین مینماید این دوره گذار در خاندان حکیم آغاز شده است.
همزمانی این دوره با نزدیک شدن عربستان به عراق و به طور ویژه بدنه حوزه علمیه نجف، میتواند شرایط را در این حوزه علمیه به گونهای تغییر دهد که در آینده شاهد به وجود آمدن شخصیتهای حوزوی تراز اولی در بیت حکیم با چهارچوب فکری و منش متفاوتی نسبت به گذشتگان باشیم. این تفاوت احتمالا در دو محور اصلی همگرایی با محور عربی و به ویژه عربستان و تقابل با جمهوری اسلامی ایران و حوزههای علمیه همسو با آن ظهور و بروز خواهد یافت.
در راستای همین نزدیکی عربستان به حوزه علمیه نجف در مردادماه گذشته شاهد برگزاری همایشی با عنوان مراجع دینی عراقی در عربستان بودیم که توسط رابطة العالم الاسلامی ترتیب داده شده بود. این نشست با حضور برخی شخصیتهای مطرح از برخی خاندانهای علمی همچون «بحرالعلوم» همراه بود. در بیانیه پایانی این جلسه ضمن اعلام تشکر شرکتکنندگان از ملک سلمان پادشاه آن کشور، محمد بن سلمان ولیعهد و اتحادیه مذکور برای دعوت از آنها و برپایی چنین نشستهایی، از نقش عربستان در گسترش صلح و ثبات در منطقه قدردانی کردند![9]
همچنین پس از وفات آیت الله سید محمد سعید حکیم قدس سره سفارت عربستان حضور رسانهای چشمگیری را در عرض تسلیت این ضایعه و حضور سفیر آنها در مراسم بزرگداشت آیت الله حکیم قدس سره به نمایش گذاشت. رابطة العالم الاسلامی عربستان نیز تنها مرکز دینی مهم وابسته به اهل سنت بود که با وجود تمام حساسیتها اقدام به عرض تسلیت کرد، تسلیتی که به تعبیر مقاله تحلیلی سایت شبکه خبری العربیه (وابسته به دولت عربستان سعودی) «فراتر از یک عرض تسلیت ساده» بود.[10]
نتیجه آنکه اگر بخواهیم تصویری هر چند ناروشن از آینده مرجعیت حوزه نجف به ذهن آوریم، یکی از فرضهای قابل اعتنا شخصیتهایی هستند که پس از این دوره گذار و در سایه حمایتهای مادی و معنوی کشورهایی همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی ظهور میکنند و در قضایایی همچون فلسطین، مقاومت و انقلاب اسلامی مواضعی متفاوت با گذشتگان خود همچون سید محسن حکیم و سید محمد سعید حکیم اتخاذ میکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] “Religious Peacebuilding in Iraq: Prospects and Challenges from the Hawza”, Marsin Rahim Alshamary, Journal of Intervention and Statebuilding, Volume 15, 2021 – Issue 4.
[2] سایت عراق هاف بوست، ما هو سر العداء بین آل الحکیم والشیوعیین، منتشر شده به تاریخ 02/12/2019، قابل بازیابی به آدرس:
https:/iraqhuffpost.com/ما-هو-سر-العداء-بين-آل-الحكيم-والشيوعيي
[3] سایت الوسط، زیارة سمو الامیر الراحل للنجف الاشرف تاریخیة بکل المعانی، منتشر شده با تاریخ 22/2/2012، قابل بازیابی به آدرس:
http://www.alwasatnews.com/news/635224.html
[4] ابنا، المرجع الحكيم: نقل السفارة الأمريكية إلى القدس جاء نتيجة لابتعاد المسلمين عن دينهم الحنيف، منتشر شده در تاریخ 19/9/1396، قابل بازیابی به آدرس:
[5] سایت الحشد، السيد الحكيم: الحشد الشعبي أوقف اكتساح داعش للمنطقة والعراق ينعم بالأمن والأمان بفضله، منتشر شده در تاریخ 3/7/2019، قابل بازیابی به آدرس:
https://al-hashed.net/2019/07/03/السيد-الحكيم-الحشد-الشعبي-أوقف-اكتساح/
[6] شفقنا، ناگفته هایی از زندگی حوزوی، خانودگی و مبارزاتی آیت الله سید محمد سعید حکیم… ، منتشر شده در تاریخ 12/6/1400، قابل بازیابی به آدرس:
https://fa.shafaqna.com/news/1216625/
[7] “Religious Peacebuilding in Iraq: Prospects and Challenges from the Hawza”, Marsin Rahim Alshamary, Journal of Intervention and Statebuilding, Volume 15, 2021 – Issue 4.
[8] سایت یوتیوب، کانال شبکه خبری الحره عراق، فی النجف.. افتتاح مدرسه الامام الخوئی العلمیه التی دمرها النظام السابق بحضور اساتذه الحوزه العلمیه، منتشر شده در تاریخ 19/9/1396، قابل بازیابی به آدرس:
https://www.youtube.com/watch?v=MaGwUELvZms
[9] خبرگزاری رسمی عربستان واس، المشارکون بملتقی المرجعیات العراقیه یشکرون قیاده المملکه… ، منتشر شده در تاریخ4/8/2021، قابل بازیابی به آدرس:
https://www.spa.gov.sa/2269481
[10] سایت شبکه العربیه، ابعد من مجرد تعزیة سعودیة، منتشر شده در تاريخ 6/9/2021، قابل بازیابی به آدرس:
https://www.alarabiya.net/arab-and-world/iraq/2021/09/06/أبعد-من-مجرد-تعزية-سعودية-في-المرجع-الحكيم-
با سلام و احترام
نگارنده محترم به اثرگذاری آقازاده ها بر بزرگ خاندان اشاره نکرده است.
واقعیت اینست که نسل جوان در قامت مشاور ارشد مرجع و بزرگ خاندان نقش بسیار اساسی ایفا میکند. مخصوصا در سنین کهنسالی که آقازادهها چشم و گوش مرجع هستند. بنابراین نباید تصور کنیم لزوما در نسل بعدی با یک تحول انقلابی در مواضع سیاسی و اجتماعی یک خاندان علمی مواجه خواهیم شد بلکه تغییرات کاملا تدریجی و گام به گام است.
اینکه پس از فوت آیت الله سید محسن حکیم، 22 سال طول کشید تا سید محمدسعید حکیم بروز کند بخاطر تفاوت نسلها و مساله عشیره ای نبود بلکه بخاطر این بود که آیت الله خویی در قید حیات بودند و اعلمیت و اسبقیت ایشان مطرح بود و تا وقتی آقای خویی در قید حیات بود کسانی مثل محمدسعید حکیم و حتی آیت الله سیستانی و … مجال بروز و ظهور به عنوان مرجع نداشتند. فاصله افتادن بین مرجعیت سید محسن حکیم و نوهاش سید محمدسعید ناشی از این بود که در حوزه علمیه تا وقتی فقها و استادان برجسته تر و کهنسال تر در قید حیات هستند و تصدی مرجعیت دارند نسل بعدی از روی ادب و احترام باید به تدریس و تألیف اکتفا کند و وارد عرصه مرجعیت نشود وگرنه از سوی اطرافیان مرجع اعظم مورد تخریب قرار خواهد گرفت.
نگارنده محترم به جایگاه یک مرجع از نظر کثرت و تنوع مقلدان توجه نکرده اند و توقع دارند مرجعی مثل سید محمدسعید حکیم که اساسا مقلدانش بسیار نیستند و مرجع درجه سوم یا چهار از نظر تعداد مقلدان در عراق به شمار میآید همان نقش کنشگرانه و فعالیت سیاسی را ایفا کند که مرحوم آیت الله سید محسن حکیم به عنوان جانشین طراز اول آیت الله بروجردی در دهه چهل شمسی ایفا میکرد! سید محسن حکیم از نظر تعداد مقلدان، مرجع اول جهان اسلام در زمان خود در ایران و عراق و لبنان و … بود اما سید محمدسعید حکیم حتی در عراق هم در رتبه سوم یا چهارم بود زیرا مقلدان آیت الله سیستانی، آیت الله خامنهای و سید محمد صدر و شاید حتی مقلدان سید کاظم حائری از مقلدان او بیشتر باشند.
وقتی سید محمدسعید حکیم از نظر تعداد مقلدان و نیز پشتوانه مالی و رسانهایاش بسیار ضعیفتر از آیت الله سیستانی و آیت الله خامنه ای و جریان صدر است و مبلغانش هم غالبا منحصر به آقازاده ها و خاندان خودش هستند طبعا توان مانور و اعلام مواضع کنشگرانه در عرصه سیاست و اجتماع ندارد و مجبور است صرفاً در تأیید مرجعیت اعلای آقای سیستانی و در همان چارچوب اظهار نظر کند. منفعل و پیرو خواهد بود نه فعال و پیشرو زیرا توان پیشرو بودن و فعال بودن را در خود نمیبیند و بخاطر ضعف پایگاه اجتماعی، نگران واکنشهای قدرتهای سیاسی و دینی و … به اقدامات خود است. فرزندان سید محمدسعید حکیم نگران بودند شکستهای سیاسی جریان سید عمار حکیم و تبلیغات منفی که بر ضد او وجود داشت به مرجعیت سید محمدسعید هم خدشه وارد کند بنابراین دوری از عرصه سیاست را به عنوان ابزاری برای مصون ماندن و محترم ماندن استفاده می کردند
شخصیتی از خاندان بحرالعلوم که در «همایش مرجعیات عراق در عربستان» شرکت کرد سید محمدعلی بحرالعلوم(روحانی شیعه مقیم نجف) بود که گفته میشود که با سید جواد خویی و پروژه او برای گفتگوی ادیان ارتباط دارد و در بین مراجع اربعه نجف نیز گویا از آیت الله محمدسعید الحکیم وکالت داشته است. گفته می شود با «حشد العتبات» که از حشدالشعبی جدا شده و مؤسسه «معهد تراث الانبیاء»(وابسته به آستان مقدس حضرت عباس)، رابطه خوبی دارد بنابراین باید از نزدیکان سید احمد الصافی(وکیل آیت الله سیستانی) باشد
شاید زندانی شدن سید محمدسعید حکیم به دست رژیم بعثی در سال 1362 که تا سال 1370هـ ش طول کشید و اعدام دهها تن از خاندان حکیم به دست نظام بعثی عراق در همین برهه که به عنوان واکنش خشن صدام نسبت به فعالیتهای شهید سید محمدباقر حکیم(ره) به عنوان رئیس «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» بر ضد نظام بعثی دانسته میشد، این باور کلی را برای سید محمدسعید حکیم ایجاد کرده بود که «به طور کلی مضرات و خطر دخالت مراجع در مسایل سیاسی برای علما و حوزه علمیه، بیش از فواید آنست» بنابراین حتی بعد از سقوط صدام هم از کنشگری در عرصه سیاسی جز در شرایط اضطراری خودداری میکرد.