نویسنده: Sevgi Adak
ترجمه و تلخیص: محمد باقر صداقت
خلاصه
مطالعات متعددی به تحلیل سازمان دیانت ترکیه در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه (AKP) پرداختهاند. این مقاله به نقش جدید سازمان دیانت در سیاست خانواده میپردازد و استدلال میکند که این نقش مجرای اصلی توسعه نهادی آن است. این مقاله با بحث در مورد وعاظ زن به کارگرفتهشده برای دستیابی به زنان بیشتر و دفاتر راهنمایی خانواده که برای تحکیم خانواده از طریق مشاوره مذهبی تأسیس شده است، به راههایی میپردازد که هر دو ظرفیت نهادی سازمان دیانت را برای تغییر شکل روابط جنسیتی و خانوادگی در راستای خطوط مذهبی مورد تایید دولت، توسعه دادهاند. این مقاله همچنین نشان میدهد که عرفیزدایی –مبارزه با سکولاریسم- ممکن است چارچوبی مفهومی ارائه دهد که با آن میتوان پیامدهای توسعه سازمان دیانت را از طریق سیاستهای خانوادهگرایانه تحلیل کرد.
مقدمه
طی دو دهه گذشته و از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و به خصوص پس از کاهش پارامترهای دموکراتیک پس از اعتراضات پارک گزی در سال 2013 و تمرکز بیشتر قدرت در ریاست جمهوری از سال 2016، تأکید فزایندهای بر پایههای اسلامی «ترکیه جدیدِ» و درهمتنیدگی دین و سیاستهای دولتی شده است. جدای از تغییرات در حوزه آموزش، که پروژه بلندپروازانه «پرورش نسلهای متقی» (raising pious generations) در جریان است، شاخصترین نشانگر این درهم تنیدگی، نفوذ سیاسی بیسابقه سازمان دیانت در تمام جنبههای اعتقادی و عبادی مسلمانان سنی است.
دیانت یکی از جنجالیترین نهادهای کشور از بدو تأسیس تاکنون بوده است. این تنها نهاد مشروعی بوده است که مسئول ارائه رهنمودهای دینی بر اساس مذهب حنفی از مکاتب اهل سنت بوده است. تمام مساجد را مدیریت میکرده، همه پرسنل مذهبی (ائمه، وعاظ، مفتیها) را منصوب میکرده، دورههای قرآن را اداره و محتوای خطبههای جمعه را به طور متمرکز تعیین میکند. به عنوان یک سازمان اساساً اسلامی سنی که در یک دولت سکولار وجود دارد، سازمان دیانت همیشه عامل کلیدی در شکل دادن به رابطه بین دین و سیاست در ترکیه بوده و این نقش با گسترش ظرفیت مالی و نهادی آن از دهه 1980 تاکنون بحثبرانگیزتر شده است.
با این حال، دگرگونی نهادی سازمان دیانت تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه رخ داده است، زیرا افزایش گستره فعالیتهای آن به عنوان یک نهاد مذهبی به سطحی بینظیر رسیده است، که نه تنها جایگاه آن را در داخل دولت به طور قابل توجهی تقویت کرده است، بلکه نقشهای بدیعی نیز برای آن فراهم کرد. نقش فزایندهای که سازمان دیانت در سیاست خارجی ترکیه و شکلدهی جوامع ترک خارج از کشور به عهده گرفته، تنها یکی از این نوآوریها است. پررنگ شدن مسائل زنان در سازمان دیانت و مشارکت مذهبی فزاینده زنان در این نهاد، بعد دیگری است که بر آن تأکید شده است.
این مقاله استدلال میکند که نقش اساسی سازمان دیانت در توسعه مشارکت مذهبی زنان، منحصربهفردترین ویژگی این سازمان در دوره حزب حاکم است و این نقش مسیر اصلی توسعه نهادی آن در ترکیه را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، فعالیتهای سازمان دیانت در دوره حزب عدالت و توسعه نه تنها به دلیل گستردگی آن بینظیر است، بلکه به دلیل نقشهای جدیدی که سازمان دیانت بر عهده گرفته و پیامی که در حوزههای سیاست خانواده و جنسیت منتشر میکند، از نظر کیفی با گذشته خود متفاوت است. این مقاله با تمرکز بر استفاده از خانوادهگرایی بهعنوان یک رژیم جنسیتی جدید در فعالیتها و سیاستهای سازمان دیانت و تشریح چگونگی افزایش نفوذ سازمان دیانت در قالبهای نهادی و مکانیسمهای حکومتی ایجادشده برای این نقش جدید، به تفصیل این موضوع را توضیح میدهد.
سکولاریسم و سازمان دیانت: چه چیزی در دوره حزب عدالت و توسعه «جدید» است؟
سکولاریسم از زمانی که به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژیک رژیم آتاتورک در اوایل دوران جمهوریخواهان پذیرفته شد، بحثی داغ در ترکیه بوده است. مدل ترکی سکولاریسم، که زمانی به عنوان تلاشی اساساً موفقیتآمیز در نظریه سکولاریسم دیده میشد، به طور فزایندهای به عنوان یک نوع سکولاریسم اقتدارگرا بدل شد. در مرکز این چارچوب نهادی، سازمان دیانت قرار داشت که در سال 1924 تأسیس شد و جایگزین «وزارت شریعت و اوقاف» شد که خود پس از لغو منصب عثمانی «شیخالاسلام» تأسیس شده بودند. به این ترتیب، سازمان دیانت وارث سیاست عثمانی برای الحاق علمای دینی مسلمان سنی در بوروکراسی بود، البته با کاهش قابل توجه خودمختاری.
محققان استدلال میکنند که سازمان دیانت که به عنوان یک نهاد مذهبی تابع دولت تلقی میشود اساساً وسیلهای بوده است که از طریق آن دولت سکولار میتوانست اسلام را کنترل، تنظیم و بومی کند. در تحلیل کورو، این ابزار در خدمت هدف دولت برای ترویج نسخه فردی از اسلام در راستای سکولاریسم اقتدارگرای آن بود. از سوی دیگر، یاووز، اگرچه به طور مشابه بر موقعیت سازمان دیانت به عنوان ابزار کنترل دولت سکولار تأکید میکند، اما به گسترش آن با تبدیل شدن به «سنگر ناسیونالیسم ترک» پس از کودتای نظامی 1980 اشاره میکند.
با این حال، تحلیلهای دیگری که بیشتر بر مسیر بلندمدت روابط دین و سیاست در ترکیه تمرکز میکنند، به برقراری یک رابطه سیستماتیک بین اسلام و دولت اشاره میکنند و تأکید میکنند که چگونه این امر واقعاً ماهیت سکولار دولت ترکیه را تضعیف کرده است. این درهم آمیختن دین و دولت باعث شد تا به تدریج پس از گذار به دوره سیاسی چند حزبی، سیاست دینی وارد حکمرانی ترکی شود. به عبارت دیگر، سازمان دیانت به «نهادی چتری» تبدیل شد که در آن احکام و جریانهای دینی مختلف اسلامی، هر چند در رقابت با یکدیگر، جایگاهی پیدا کردند.
جایگیری بازیگران مذهبی در دولت و سیاست ترکیه با پذیرش ترکیب ترکی-اسلامی به عنوان برنامه ایدئولوژیک دولت، پس از کودتای نظامی 1980 شتاب گرفت. از آن سال بود که سازمان دیانت حوزه فعالیتهای خود را همزمان با افزایش تعداد نیروها و بودجه ابتدا به خارج از مساجد و سپس به خارج از مرزهای ترکیه و ارائه خدمات دینی به جوامع ترکتبار افزایش داد.
همانطور که اوزتورک اشاره میکند، تأسیس بنیاد سازمان دیانت در سال 1975، تشکیل شوراهای خدمات مذهبی در سفارتخانههای ترکیه و افتتاح سازمانهای وابسته به سازمان دیانت در کشورهای دارای جوامع مهاجر ترک در دهه 1980، مانند اتحادیه ترکی-اسلامی برای امور مذهبی در آلمان، نقش سازمان دیانت را در امور داخلی و خارجی گسترش داد و به سیاسی شدن بیشتر آن به عنوان یک سازمان مذهبی منجر شد. کندیوتی معتقد است، در واقع، این «تخلیه» نهادی دولت سکولار در طی چند دهه، یکی از عواملی بود که راه را برای ظهور نهایی بازیگران اسلامی به قدرت در ترکیه هموار کرد.
دوره حزب عدالت و توسعه تغییر عمده دیگری را در سیاست ترکیه به طور کلی و پیوند دین با سیاست به طور خاص نشان داد. علیرغم تفاوتهایی که در نحوه تحلیل مسیر تاریخی و معنای سیاسی موقعیت سازمان دیانت در داخل دولت وجود دارد، با این وجود این اتفاق نظر وجود دارد که سازمان دیانت تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه تغییر کرده است. اولین مؤلفه این تحول، مقیاس گسترش نهادی سازمان دیانت است. دفاتر مرکزی و ادارات در داخل مؤسسه افزایش یافته است که ظرفیت آن را تقویت کرده است. سهم آن در بودجه کلی دولت از 0.6 درصد در سال 2002 با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به 1.24 درصد در سال 2017 افزایش یافت که از بودجه چندین وزارتخانه پیشی گرفت. در سال 2018، تعداد پرسنل آن به 107206 نفر رسید (که نشان دهنده رشد 45 درصدی از سال 2002 است). موقعیت سازمان دیانت در داخل بوروکراسی دولتی نیز به زیرمجموعه دبیرخانه در نخستوزیری ارتقا یافته است. همچنین در نتیجه تصویب قانون جدید در سال 2010، وظایف و حوزه اختیارات آن به میزان قابل توجهی گسترش یافته است. این قانون یکی از مأموریتهای این نهاد را «ارائه مشاوره و روشنگری دینی برای خانواده، زنان و جوانان» و در نتیجه ایجاد چارچوب قانونی برای نفوذ سازمان دیانت به حوزه خانواده و روابط جنسیتی عنوان میکرد.
جنبه دوم دگرگونی سازمان دیانت تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه، نهادینهسازی فعالیتهای آن در خارج از مسجد است. سازمان دیانت فراتر از حوزه عمل سنتی خود که حول مساجد متمرکز است شروع به فعالیت کرده است و نقشهای جدیدی را در زندگی اجتماعی شهروندان عادی پذیرفته است. بر اساس گزارش سازمان دیانت که با عنوان «گسترش به زمینهای خارج از مسجد»(cami dışı alanlara açılım)تدوین شده است، این نقشهای جدید شامل بازتعریف خدمات آن، از یک فرمول محدودتر و عبادتمحور به فرمول وسیعتری است که اغلب به عنوان مشاوره مذهبی و اخلاقی از آن یاد میشود. این دامنه گسترش سازمان دیانت با تأسیس ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی سازمان دیانت تکمیل شد.
بعد مهم دیگری از بزرگ شدن سازمان دیانت فراتر از مسجد وجود دارد که به گسترش نهادی آن در داخل کشور بازمیگردد. سازمان دیانت از دو طریق عمده به بخشهایی از جمعیت که بهعنوان گروههای هدف دیده میشوند، یعنی زنان و جوانان دسترسی پیدا کرده است: اولا با ایجاد مجراهای خاص در بدنه خود و اغلب در ذیل دفاتر مفتی، مانند اداره مشاوره خانواده و ثانیا با امضای تفاهمنامههایی با وزارتخانهها و شهرداریهای ذیربط. این مکانیسم دوم، سازمان دیانت را قادر میسازد تا به نهادهای سکولار دولت نفوذ یابد و در اداره امکانات سازمانی و امور اجرایی آنها تاثیرگذار باشد.
با این حال، شاید بلندپروازانهترین و بدیعترین جنبه سازمان دیانت در دوره حزب عدالت و توسعه، نقشی است که در سیاستهای مربوط به زنان و خانواده بر عهده گرفته است.
سازمان دیانت در سال 2011 تفاهمنامهای با وزارت خانواده امضا کرد که تقویت خانواده ترک، حفاظت از ارزشهای اصیل آن و جلوگیری از مشکلاتی که وحدت آن را تهدید میکند، از مهمترین اهداف آن بود. این تفاهمنامه همچنین شامل گنجاندن راهنماییهای دینی و اخلاقی در خدمات اجتماعی ارائه شده توسط وزارت خانواده و استخدام پرسنل مذهبی سازمان دیانت در مؤسساتی است که توسط این وزارتخانه اداره میشود.
این جامعترین تفاهمنامه در میان تفاهمنامههایی بود که سازمان دیانت تا آن زمان امضا کرده بود تا خدمات خود را به حوزههای سیاستی مربوط به خانواده و زنان گسترش دهد. این همکاری در سال 2018، با یک تفاهمنامه دقیقتر تقویت شده است. با این حال، سازمان دیانت صرفاً یک نهاد ثانویه نیست که به اجرای سیاستهای وزارت خانواده کمک کند بلکه از طریق نهادهای خود نقش رهبری را در پروندههای مربوط به خود دارد.
دو مجرای ایجاد شده در سازمان دیانت، یعنی استخدام مبلغان زن و تاسیس دفاتر امور خانواده و مشاوره مذهبی، نه تنها این نهاد را به منابع مادی و انسانی لازم برای تغییر شکل روابط جنسیتی مجهز کرده است، بلکه افزایش تعداد خدمات و فعالیتهایی که سازمان دیانت برای زنان سازماندهی میکند منجر به افزایش چشمگیر ظرفیت آن برای نفوذ به حوزه فردی شده است که به موازات گسترش نهادی آن، این پتانسیل را دارد که به فرآیند سکولارزدایی کمک کند.
سکولارزدایی در یک دولت سکولار؟ یک بحث مفهومی مختصر
سکولاریسم از دهه 1970 در پرتو انعطاف آشکار دین و ظهور مجدد اشکال سیاسیشده آن در سراسر جهان، مورد انتقادهای متعددی قرار گرفته است که از انقلاب 1979 ایران تا ظهور راست مسیحی جدید در ایالات متحده قابل ردیابی است. محققان همچنین به اشکال مختلف اعتقادات و تعلقات مذهبی اشاره کردهاند که برجستگی هویتهای مذهبی را حتی در سکولارترین کشورهای اروپای غربی نشان میدهد. این حیات جهانی دین، بهویژه در حوزه عمومی، نظریهپردازانی مانند یورگن هابرماس را بر آن داشت تا اهمیت سیاسی جوامع و جنبشهای دینی را در یک «جامعه پساسکولار» مورد بازنگری قرار دهند.
مطالعه فاکس بر اساس دادههای بینالمللی، دخالت فزاینده دولتها در دین و نفوذ فزاینده دین در سیاستهای دولت را نشان میدهد، روندهایی که نشاندهنده تأثیر دین در سیاست داخلی در سراسر جهان است. تحلیلهای مشابهی نیز در مورد تجدید حیات دین در روابط بینالملل و همچنین در مورد نفوذ فزاینده بازیگران فراملی مذهبی و استفاده از قدرت نرم مذهبی در سیاست جهانی انجام شده است که راه را برای ایده «فضای بینالمللی پساسکولار» هموار میکند. برخی از محققین با اتخاذ رویکردی تاریخیتر، به سیاسی شدن دین توجه کرده و خاطرنشان کردهاند که اهمیت جهانی دین را باید نتیجه تبانی تعلقات مذهبی و سیاسی دانست که بسیج سیاسی دینی را تسهیل میکند.
با این حال، مقاله مهم پیتر برگر با عنوان «سکولارزدایی از جهان» بود که مطرح کرد نشانههای روشنی از روند سکولارزدایی وجود دارد که نه تنها در انعطافپذیری یا تجدید حیات دین، بلکه در اشکال مختلف گرایشهای ضد سکولاریزاسیون آشکار میشود.
در ادامه تحلیل برگر، ویاچسلاو کارپوف استدلال میکند که گسترش حوزه مذهبی یا رشد تعداد افراد مذهبی به خودی خود شاهدی بر عرفیزدایی نیست. فرآیندها یا مؤلفههای عرفیزدایی که کارپوف در تعریف خود مشخص میکند میتوانند با گرایشهای سکولاریزه همزیستی کنند. یعنی «گرایشهای عرفیزدایی ممکن است در یک رابطه دیالکتیکی با گرایشهای سکولار همزمان در یک جامعه باشد».
بسته به پویایی و بازیگران پشت آن، سکولارزدایی میتواند از پایین یا از بالا باشد. بر اساس این چارچوب، کارپوف الگوی عرفیزدایی را در روسیه تبیین میکند؛ عرفیزدایی از بالا در روسیه عمدتاً از طریق همگرایی منافع و دیدگاههای نخبگان مذهبی و سکولار برای پیگیری سیاستهای سکولارزدایی و ترکیب منابع و ابزارهای نهادی آنها برای عملی کردن این سیاستها امکانپذیر شد. سکولارزدایی در روسیه با پیروی از استراتژیهای مختلف، از جمله نزدیک شدن سیستماتیک کلیسای ارتدکس روسیه با دستگاه دولتی انجام شده است. یکی از پیامدهای این نزدیکی در عمل، گسترش کلیسای ارتدکس روسیه از طریق قراردادهای همکاری با وزارت آموزش و پرورش برای بازگرداندن دین به سیستم مدرسه به نام آموزش فرهنگی و اخلاقی است.
چارچوب مفهومی کارپوف میتواند برای رمزگشایی پویاییهای اخیر روابط دین-دولت در ترکیه و پیامدهای گسترش سازمان دیانت مفید باشد. پرونده ترکیه نه تنها از برخی (البته نه همه) فرآیندهای تشکیلدهنده سکولارزدایی که کارپوف شناسایی میکند پیروی میکند، بلکه شباهتهای قابل توجهی با نمونه روسیه از نظر نحوه اجرای سیاستهای سکولارزدایی دارد، مانند نزدیکی نظاممند نهادهای سکولار دولت با مرجع دینی (سازمان دیانت در مورد ترکیه) از طریق قراردادهای همکاری با وزارتخانهها، و ابزارهای سیاستی که برای گسترش نفوذ دین در حوزههای مختلف از جمله بهرهگیری از تربیت اخلاقی و هدایت دینی مورد استفاده قرار میگیرد.
به عبارت دیگر، ترکیه را میتوان به عنوان یکی دیگر از موارد عرفیزدایی از بالا، که در آن با ایجاد مکانیسمهای نهادی خاص برای این منظور، همراه با گفتمانهای مشروعیتبخش و بدون تلاش مستقیم برای تغییر چارچوب رسمی و سکولار دولت، سیاستهای ضدسکولار در حوزههای خاصی اجرا میشود.
یکی از نهادهای اصلی در این فرآیند، سازمان دیانت است که به یک بازیگر کلیدی در سیاستهای سکولارزدایی تبدیل شده است، بهویژه سیاستهایی که طراحی مجدد زندگی خانوادگی و روابط جنسیتی را از طریق مشاورههای اخلاقی و مذهبی دنبال میکند.
دیانت، زنان و سیاست خانواده: واعظان زن
سیاست جدید سازمان دیانت در قبال زنان (kadın politikası) که در اسناد آن نهاد به آن اشاره شده است عبارت از «دستیابی به زنان از طریق زنان» است. سازمان دیانت تعداد فزایندهای از پرسنل زن را برای این منظور به کار گرفته است. تا سال 2018، طبق آمار رسمی، تقریباً 18000 زن در مناصب مختلف در سازمان دیانت مشغول به کار بودند. با این حال، به نظر میرسد رقم واقعی بسیار بالاتر باشد. علی ارباش، رئیس دیانت، در سخنرانی خود در کارگاه «زنان و اسلام» در آوریل 2018، اشاره کرد که حدود 40000 معلم قرآن زن در سازمان دیانت مشغول به کار هستند که از این بین 20000 تا 25000 نفر به عنوان کارکنان دائمی و بقیه افتخاری هستند.
یکی از جنبههای زنانه شدن دیانت، استخدام زنان به عنوان واعظ است که جایگاه مهمی در کل بوروکراسی مذهبی است. مبلغان زن سازمان دیانت برای زنان خطبههای وعظ میخوانند، جلساتی همچون تفسیر قرآن را برای زنان برگزار میکنند و سمینارهای مذهبی ارائه میدهند.
اگرچه استخدام پرسنل زن به عنوان واعظ در اوایل دهه 1990 آغاز شد، اما تعداد آنها تا قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه نمادین باقی ماند. از آغاز سال 2005، سازمان دیانت شروع به انتصاب برخی از وعاظ زن با تحصیلات عالی به سمت معاون مفتی کرد.
ماریتاتو در تحقیق خود در مورد واعظان زن سازمان دیانت در استانبول نشان میدهد که چگونه آنها به پیشگامان دیده شدن زنان در حوزه مذهبی تبدیل شدهاند. او به ویژه به اهمیت حرفهای شدن تبلیغ زنان، مشروعیت و اقتداری که این امر به مبلغان زن سازمان دیانت به عنوان کارشناسان دینی شاغل در دفاتر فتوا، پاسخگویی به سؤالات دینی و ارائه راهنماییهای مذهبی میدهد، اشاره میکند. به عنوان بخشی از این گستره وسیع، واعظان زن حتی در مأموریت سازمان دیانت در میان جوامع مهاجر ترک خارج از کشور شرکت میکنند و زنان را راهنمایی میکنند که چگونه یک زن مسلمان خوب باشند.
در حالی که تأکید شده است که مبلغان زن سازمان دیانت [تنها] «بخشی از دستگاه دولتی هستند»، این حضور و اقتدار مذهبی زنان عموماً بهعنوان توانمندسازی آنان و «تعریف مجدد نقشهای جنسیتی در نهادهای رسمی مذهبی» تلقی میشود. با این حال، باید تاکید کرد آنچه که مبلغان زن سازمان دیانت به عنوان کارشناسان دینی از آن برخوردارند، نوعی اقتدار تحت نظارت دقیق در سلسله مراتب سازمان دیانت است. در واقع، با تحلیل در چارچوب تحول کلی دیانت، میتوان استدلال کرد که پتانسیل این زنانهسازی برای ایجاد فضایی مستقل برای زنان در حوزه مذهبی به شدت محدود است. به عنوان مثال در سازمان دیانت نقش کارمندان زن در نوشتن خطبههای نماز جمعه بیشتر نمادین است. کما اینکه بر اساس گزارش سال 2016 دیانت، تنها پنج درصد از خطبهها توسط پرسنل زن تهیه شده است. همانطور که تحلیل محتوای اسلن-زیا و کورکوت از نمونهای از خطبههای جمعه در سال 2012 نشان میدهد، سازمان دیانت به صورت عامدانه از نقشهای جنسیتی سنتی مردسالارانه دفاع میکند و زنان را در خانواده و تحت حمایت مردان قرار میدهد.
واعظان زن در خارج از مساجد و در مکانهایی مانند بیمارستانها، زندانهای زنان، بازداشتگاهها، سرپناههای زنان، خوابگاههای دانشجویی و کارخانهها خطبه میخوانند و از این رو در گسترش و انتشار پیام سازمان دیانت به فراسوی عبادتگاهها نقش اساسی دارند. به عبارت دیگر، پیام دینی سازمان دیانت از طریق مبلغان زن به اماکن غیرمذهبی و مؤسسات عمومی میرسد و گسترش حوزه دینی و پویایی محرومیتزدایی را تقویت میکند. در واقع، مقررات سازمان دیانت در مورد وظایف واعظان این امکان را برای واعظان زن فراهم میکند که تقریباً در همه جا خطبه ایراد کنند.
از آنجایی که بر خلاف خطبههای نماز جمعه که مستقیماً توسط شورایی در هر دفتر مفتی نوشته میشود و به صورت مرکزی بررسی میشود، وعظ فضای بیشتری را برای بداههسازی شخصی و تعامل با جامعه فراهم میکند، لذا میتوان اینگونه گفت که وعاظ زن تا حدودی استقلال دارند. با این حال، سازمان دیانت به هماهنگی و کنترل فعالیتهای تبلیغی نیز بسیار تاکید دارد. برنامه هر واعظ زن با مشورت مفتی محلی تهیه میشود که باید فعالیت مبلغان را تایید و ثبت کند. واعظان باید از قواعد و مقررات سازمان دیانت پیروی کنند که مجدداً توسط مفتی مربوطه کنترل میشود. به عبارت دیگر، با وجود عنصر بداهه، به ویژه در زمان پرسش و پاسخ پس از هر سخنرانی، واعظان زن سازمان دیانت در چارچوبی دقیق فعالیت میکنند.
آنها ماموران سیار سازمان و مجرای گسترش آن هستند، در سراسر شهر پخش میشوند و در مکانهایی متنوع، از یک مسجد در محلهای کوچک گرفته تا در سالن کنفرانس مرکزی شهر در امتداد خطوطی که کاملاً به صورت مرکزی هماهنگ شدهاند، سخنرانی میکنند.
گسترش سازمان دیانت در خارج از مساجد: دفاتر مشاوره خانواده
دفاتر خانواده سازمان دیانت که در سال 2003 با نام دفاتر مشاوره خانواده افتتاح شد و سپس با افزودن «مشاوره دینی» به نام خود مجدداً سازماندهی شد، محصولات منحصر به فرد سیاست سازمان در مورد زنان و خانواده است. آنها تحت اداره جدیدی که در بوروکراسی سازمان دیانت در سال 2011 به منظور هماهنگی این سیاست ایجاد شد، اداره خانواده و مشاوره دینی (Aile ve Dini Rehberlik Daire Başkanlığı) که وابسته به دفتر مرکزی خدمات دینی است، فعالیت میکنند. اداره خانواده و مشاوره دینی سازمان دیانت با هدف ارائه خدمات مشاورهای تخصصی در زمینه مسائل خانواده در پرتو قرآن و حدیث تأسیس شد. از این رو، آنها بازتعریف خدمات مذهبی سازمان دیانت را به گونهای منعکس میکنند که دامنه آنها را فراتر از عبادت در مساجد گسترش میدهد و تمام زمینههای زندگی بشر را لمس میکند.
امروز حداقل یک دفتر در تمام مراکز استانها و در 304 مرکز در شهرستانها (در مجموع 385 مرکز) با 2178 پرسنل وجود دارد که 1457 نفر از آنها مبلغین زن، معلمان قرآن و کارشناسان دینی هستند. مقررات جدید به دفاتر استانی مفتیها این امکان را میدهد که حتی در محوطههای دانشگاهی در مراکز شهرستانها یک دفتر خانواده باز کنند. از طریق این دفاتر است که حوزه فعالیتهای سازمان دیانت در سطح محلی به فراتر از مساجد گسترش مییابد. به این ترتیب دفاتر خانواده که به عنوان مراکز «فعال» با هدف «آموزش عمومی در مورد دین و تقویت خانواده از طریق مشاوره مذهبی» تعریف میشوند، تشویق میشوند به جای اینکه منتظر مشورت دادن به زنان باشند، به محلهها بروند و با مردم بهویژه زنان ارتباط بگیرند.
بر همین اساس، پرسنل دفاتر خانواده از خوابگاههای دانشجویی، مراکز جوانان، کارخانهها و سرپناههای زنان بازدید میکنند. آنها همچنین بازدید از خانهها را، به ویژه در مناسبتهای خاص مانند مراسم ختم و عروسی و مجالس خانگی برای تلاوت قرآن و فعالیتهای خارج از منازل را به منظور ملاقات با زنان و کمک به پیوند آنها به عنوان یک جامعه ترتیب میدهند. از آنجایی که از پرسنل زن این دفاتر انتظار میرود که با زنان در رابطه با ازدواج و یا حتی زندگی جنسی وارد گفتگوهای کاملاً صمیمی شوند، سازمان دیانت به آنها آموزشهای ویژهای در این زمینهها و همچنین مهارتهای بلاغی و ارتباطی ارائه میدهد.
فعالیتهای دفاتر خانواده از ترتیب دادن گردهمایی برای زنان و کودکان یک محله خاص تا سازماندهی کنفرانسهایی در مورد چگونگی جلوگیری از طلاق را شامل میشود. به عنوان مراکز مشاوره، دفاتر خانواده راهنماییهایی را در مورد مسائل مختلف فردی و خانوادگی به شهروندانی که با آنها تماس میگیرند، ایمیل میزنند یا شخصاً به آنها مراجعه میکنند، ارائه میدهند. به عنوان مثال، تعداد سؤالات دریافتشده توسط مشاوران در دفتر خانواده در سال 2015، 8556 سؤال بوده است که تخمین زده میشود که کمتر از تعداد واقعی باشد، زیرا پرسنل دفتر نمیتوانند تمام سؤالات خود را ثبت کنند. تقریباً در تمام گزارشهای سالانه و همچنین گزارشهای محلی دفاتر مفتی، اکثریت قاطع مشاوران دفاتر خانواده زن هستند.
هدف اصلی دفاتر خانواده سازمان دیانت همانطور که از نام خود پیداست «ایجاد آگاهی در مورد ازدواج و خانواده در پرتو ارزشهای دینی و ملی» است. بر این اساس، دفاتر به طور فعال به ازدواج تشویق میکنند و سعی میکنند از طلاق جلوگیری کنند. شاید بارزترین تجلی این هدف در فعالیتهای دفاتر خانواده را بتوان در «مدارس ازدواج» (evlilik okulu) یا «دورههای خانوادگی قبل از ازدواج» (evlilik öncesi aile kursları) که اغلب با همکاری ادارات محلی، وزارت خانواده یا شهرداریها سازماندهی میشوند مشاهده کرد.
این دورهها از برنامه آموزش خانواده (Aile Eğitim Programı) که قبلاً توسط وزارت خانواده اجرا شده بود، اما مطابق با هدف سازمان دیانت برای ارائه راهنماییهای دینی مجدداً تدوین شد، الگوبرداری شدند. با ایجاد بیشتر دفاتر، این مدارس با همکاری سایر نهادهای دولتی، مانند ادارات بهداشت استان، ادارات پلیس و حتی دانشگاهها سازماندهی میشوند.
بنابراین، دورهها و مدارسی که دفاتر خانواده اداره میکنند، یک مجرای کلیدی برای سازمان دیانت و از طریق آن، وسیلهای برای نفوذ دین به حوزه فردی است.
فعالیتهای آموزشی دفاتر خانواده با تصویب قانونی که در 18 اکتوبر 2017 به مفتیان حق انجام و ثبت ازدواج مدنی را میدهد، تقویت شد. این قانون مواد خاصی از قانون خدمات ثبت احوال را اصلاح کرد تا مفتیها بتوانند ازدواج را به صورت قانونی انجام و به ثبت برسانند، حقی که قبلاً منحصراً برای مأموران شهرداریها محفوظ بود.
این قانون که علناً توسط سازمان دیانت حمایت میشد، نه تنها نفوذ سازمان دیانت را در مسائل مربوط به خانواده گسترش داد و مستلزم دخالت یک نهاد مذهبی در حوزهای بود که توسط قانون مدنی سکولار تنظیم میشد، بلکه تفاهمنامههای همکاری امضاشده بین ادارات مفتی و شهرداریها را تسریع و دسترسی سازمان دیانت به زوجهای جوان را آسانتر کرد.
در واقع، این تفاهمنامهها برای سازمان دیانت مخاطبانی فراتر از زوجهای جوان را به ارمغان آورد، زیرا این امکان را برای دفاتر خانواده سازمان دیانت فراهم کرد تا به شرکتکنندگان در فعالیتهای مختلف شهرداری که زنان را هدف میگیرند، مانند دورههای تخصصی یا کلاسهای هنری، آموزشهای خود را ارائه دهند.
علاوه بر این، فعالیتهای خانوادهمحور سازمان دیانت، مانند مدارس ازدواج، با کمک شبکهای از نهادهای نیمهرسمی و سازمانهای دولتی حامی زنان، مانند مرکز «زنان، خانواده و جوانان»، «بنیاد سازمان دیانت» یا «انجمن زنان و دموکراسی» که در همکاری نزدیک با سازمان دیانت کار میکنند گسترش بیشتری یافت.
برخی از کارشناسان مذهبی و مشاوران خانواده که در فعالیتهای مربوط به خانواده سازمان دیانت شرکت میکنند نیز به عنوان مجری برنامه در برنامههای خانوادهمحور شبکههای تلویزیونی اسلامی ظاهر میشوند و در پروژههای مشابه شهرداریهای تحت حکومت حزب عدالت و توسعه شرکت میکنند.
بنابراین، از طریق کار دفاتر راهنمایی خانواده، سازمان دیانت نه تنها دامنه خود را در خارج از مساجد گسترش میدهد، بلکه به فعالیتها و مأموریتهایی کاملاً متفاوت از خدمات مذهبی سنتی خود میپردازد.
دیانت نه تنها خدمات قدیمی و از قبل در دسترس را برای اهداف ایدئولوژیک بدیع بسیج میکند، بلکه خدمات جدیدی را ایجاد کرده یا حتی میتوان گفت ابداع کرده است. این فعالیتها مطابق با گفتمان دینی سازمان دیانت شکل گرفته و توسط پرسنل آن هدایت میشود و به ابزاری تبدیل شده که رهنمودهای دینی و اخلاقی سازمان را تا خانههای مردم میرساند. آنها به طور قابل توجهی حوزه مذهبی را گسترش میدهند و محرومیتزدایی در امور دینی را در ترکیه دنبال میکنند.
نتیجهگیری
دیانت نقش محوری در تحکیم خانوادهگرایی به عنوان رژیم جنسیتی جدید داشته است. مشارکت فزاینده سازمان دیانت در تغییر شکل روابط خانوادگی و جنسیتی از طریق خدمات مذهبی، در نتیجه تغییر قابل توجهی که در دولت عدالت و توسعه حاصل شده است ممکن شد.
این مقاله استدلال میکند که اگرچه فاکتورهای مهم زیادی در این تغییر وجود دارد، اما نقش مرکزی سازمان دیانت در سیاست خانواده منحصربهفردترین بُعد آن در دوره حزب عدالت و توسعه است و بیشتر از طریق همین نقش است که ظرفیت نهادی و دید عمومی خود را گسترش میدهد.
نقشهای بدیع سازمان دیانت در سیاست خانواده و روابط جنسیتی نشان میدهد که تا چه حد یک حوزه مذهبی سازمانیافته در حوزه فردی نفوذ کرده است.
این مقاله استدلال میکند که این تغییرات مهم را نمیتوان با ارجاع به تحلیلهای مرسوم سکولاریسم در ترکیه درک کرد، بلکه میتوان آن را بهعنوان مظاهر فرآیند سکولارزدایی از بالا، مطابق با تعریف کارپوف از این واژه، تفسیر کرد. این فرآیندِ تحت رهبری دولت، ترکیبی از گسترش حوزه دینی و پویایی محرومیتزدایی است که عمدتاً با نزدیک شدن سیستماتیک نهادهای دولتی سکولار با مرجعیتهای دینی همچون سازمان دیانت، شکل میگیرد. ابزارهای سیاستی مورد استفاده، مانند تفاهمنامههای همکاری بین سازمان دیانت و وزارتخانهها و شهرداریها، مشابهتهای قابل توجهی را با پرونده روسیه که توسط کارپوف تحلیل شد، نشان میدهد.
با این حال، این واقعیت که سازمان دیانت به عنوان موتور نهادی اصلی پشت سکولارزدایی در ترکیه، یک نهاد عمومی است که قبلاً در بوروکراسی دولتی ادغام شده است، باید به عنوان یک بُعد منحصر به فرد در مورد ترکیه مورد توجه قرار گیرد.
این روند سکولارزدایی باید بهعنوان نشانهای از تغییر ساختاری در روابط دولت-مذهب در ترکیه در نظر گرفته شود که ممکن است اثرات بلندمدتی داشته باشد، حتی اگر چارچوب سکولار قانون اساسی را دستنخورده باقی بگذارد.
با این حال، باید توجه داشت که این روند سکولارزدایی که از بالا آغاز شده است تا چهاندازه با دینداری فزاینده در سطح اجتماعی همزمان شده یا باعث افزایش دینداری شده است. در واقع، باز هم مطابق با تحلیل کارپوف، به نظر میرسد که روند سکولارزدایی در ترکیه با گرایشهای سکولاری شدن همزیستی دارد، همانطور که بحثهای اخیر پیرامون ابزاریسازی فزاینده نمادها و اعمال اسلامی، افزایش دئیسم و افول دینداری نشان میدهد. این نشانهها نه تنها نشان میدهند که سیاستهای سکولارزدایی میتوانند با کاهش دینداری همراه باشند، بلکه میتوانند روندهای سکولاریزاسیون را به عنوان یک واکنش برانگیزند.
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/14683849.2020.1813579