ترجمه و تلخیص: سید هاشم رضوی
در حالی که مانورهای سربازان روس در مرزهای اوکراین حاکی از تهاجمی قریب الوقوع است، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، تمام تلاش خود را به کار بسته تا جامعه بین الملل را علیه روسیه به صف کند؛ و در این راستا در اروپا به موفقیت قابل قبولی دست یافت.در آن سوی کره زمین، استرالیا، ژاپن و کره جنوبی نیز همراه بایدن هستند؛ ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اما در افتتاحیه المپیک پکن نشان داد که چین را – حداقل در مورد مخالفت با گسترش ناتو- کنار خود دارد؛ شرکای سنتی واشنگتن اغلب در کنار بایدن قرار گرفتهاند.
با این حال، متحدان خاورمیانه ای واشنگتن، اگرچه حامی اوکراین و پیرو ایالات متحده هستند اما تمایلی به اتخاذ موضع در برابر مسکو ندارند؛ این نشان می دهد که خاورمیانه تا چه اندازه به دلیل سیاست های اوباما، ترامپ و اکنون بایدن –که این منطقه را در آخر فهرست اولویت های سیاست خارجی قرار دادند- تغییر کرده است؛ ایالات متحده انتظارات شرکای خاورمیانه ای خود از حامی شان راکاهش داده است؛ و اکنون واشنگتن باید خود را با عواقب [این سیاست] وفق دهد.
کویت بیش از آن که متحد نزدیک وقابل اعتماد آمریکا باشد کشوری وابسته و پیرو است؛ کویتی ها از زمان آزادی سازی کشورشان در جنگ خلیج توسط آمریکا، پیوسته از اولویت های واشنگتن در خاورمیانه و جاهای دیگر حمایت کرده اند. از میان همه کشورهای منطقه، کویت باید بیش از همه، نسبت به خطرات ناشی از پذیرش حمله همسایه بزرگ به همسایه کوچکتر از سوی جامعه بین الملل حساس باشد. با این حال، وزیرخارجه کویت، در گفتگوی راهبردی اواسط ژانویه با آنتونی بلینکن، همتای آمریکایی، بشدت از پرداختن به این موضوع (بحران اوکراین) خودداری کرد؛ در بیانیه مشترک ایالات متحده و کویت نیز هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است.
دیگر متحدان و شرکای راهبردی واشنگتن در خاورمیانه نیز به طور قابل توجهی ساکت بوده اند؛ مصر متحد راهبردی دیرینه ایالات متحده است، اما از روسیه نیز تسلیحات می خرد و برای حفظ ثبات در لیبی همسایه به همکاری مسکو نیاز دارد. مصر علاقه ای به موضع گیری علیه پوتین در مورد اوکراین ندارد.
عربستان سعودی روابط عمیقی با ایالات متحده دارد و در گذشته متحد نزدیک واشنگتن در تلاش برای مهار کمونیسم شوروی در خاورمیانه بود. این کشور اغلب از ظرفیت خود برای افزایش تولید نفت استفاده کرده تا هر زمان که ایالات متحده برای انجام این کار به آن نیاز داشته باشد، قیمت را کاهش دهد. با این حال، در بحران اوکراین، سعودیها –حداقل تاکنون- همکاری نمیکنند. اگر روسیه به اوکراین حمله کند، انتظار می رود قیمت نفت به 120 دلار افزایش یابد؛ و این می تواند خبر بدی برای تلاش های بایدن در راستای مهار تورم اقتصاد ایالات متحده تا پیش از انتخابات میان دوره ای در پایان سال جاری باشد.
یکی از دلایل این عدم همکاری، عصبانیت محمد بن سلمان، از رفتار دولت بایدن با وی است. در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2020 آمریکا، بایدن از عربستان به عنوان “منزوی” یاد کرد و پس از انتخابات، به عنوان مجازات قتل خاشقجی، از دیدار و گفتگو با ولیعهد سعودی خودداری کرده است. اگرچه بایدن او را تحریم نکرد، اما از تعامل با او خودداری و این کار را به لوید آستین، وزیر دفاع محول کرد؛ یک سال پس از این روند، به نظر می رسد محمد بن سلمان به اندازه کافی این روند را تحمل کرده؛ و [ازهمین رو] سپتامبر گذشته، سفر آستین به عربستان را یک روز پیش از آن لغو کرد؛ به گفته برخی مقامات ارشد دولت، او پیش از آن، منتظر تماس تلفنی رئیس جمهور است.
رهبران خاورمیانه معتقدند که آمریکا دیگر شریک قابل اعتمادی نیست
اما هیچ اطمینانی نیست که محمد بن سلمان حتی در آن زمان (پس از تماس تلفنی) نیز پاسخ مثبت دهد؛ روسیه در محاسبات خود اکنون به گونهای متفاوت از چند دهه گذشته پا به عرصه ظهور گذاشته؛ و امروز تقریباً به اندازه عربستان نفت صادر می کند و اخیراً نقش رهبری اوپک پلاس را به دست گرفته است. عربستان سعودی قبلا بر اوپک تسلط داشت، اما با آغاز همهگیری کرونا در سال 2020، و کاهش شدید تقاضا، محمد بن سلمان درگیر جنگ کاهش قیمت با مسکو شد که قیمت نفت را تقریباً به صفر رساند؛ و در نهایت میانجی گری ترامپ را درپی داشت.
در گذشته، ریاض تردید نمی کرد و در محاسبات خود، همراهی با آمریکا در لحظه نیاز را تضمینی برای حضور و حمایت آمریکا برای دفاع از عربستان در مواقع ضروری می دانست. اما این اتحاد در سپتامبر 2019، با حمله پهپادی و موشکی (ایرانی) به تأسیسات نفتی “ابقیق” ؛ که 50 درصد تولید نفت این کشور را مختل کرد، از هم پاشید؛ ترامپ به جای شتاب در دفاع از عربستان، گفت این حمله به عربستان سعودی بوده و نه به ایالات متحده؛ و اگر بخواهد پاسخ دهد، سعودی ها باید هزینه آن را بپردازند.
بی اعتنایی ترامپ به تعهدات امنیتی سنتی ایالات متحده، تردیدهای پیشین برآمده از تصمیم 2013 اوباما در عدم اجرای خط قرمز اعلام شده خود علیه رژیم اسد در سوریه (درباره استفاده از سلاحهای شیمیایی) را تشدید کرد. بایدن این روند را ادامه داد و اهتمامی به خاورمیانه نداشت؛ بلکه مبارزه با چین را اولویت اول خود قرار داد؛ هنگامی که او به جنگ دیرین افغانستان پایان داد و نیروها و شهروندان آمریکایی باقیمانده را در یک تخلیه غیرمنتظره به خانه بازگرداند، رهبران خاورمیانه به یک نتیجه مشترک رسیدند: ایالات متحده دیگر شریک قابل اعتمادی در امنیت منطقه نیست.
از آنجا که این روند عقب نشینی آ»ریکا از خاورمیانه در دهه گذشته جریان داشته، و باتوجه حساسیت رهبران منطقه به تغییر توازن قدرت، مدتی است که آنها به دنبال حامی جایگزین برای امنیت خود هستند؛ روسیه به سرعت دست دراز کرد و در جنگ داخلی سوریه در سال 2015 برای نجات رژیم بشار اسد دست به مداخله نظامی زد؛ در آن زمان، ایالات متحده به دنبال تغییر رژیم در مصر، لیبی و سوریه بود.این تضاد برای رهبران عرب منطقه از بین نرفته بود: روسیه به یک قدرت موجود در خاورمیانه تبدیل شده؛ و این ایالات متحده آمریکا بود که به نظر می رسید بی ثباتی را ترویج می کرد.
با این حال، این وضعیت باعث هجوم سریع به آغوش مسکو نشد؛ خاطرات رفتار بیثباتکننده شوروی و امید به اینکه یک رئیسجمهور جدید در واشنگتن ممکن است اوضاع را تغییر دهد، منجر به تلاش های محتاطانهتر شد. اما با گذشت زمان، رهبران عرب یک استراتژی پوششی -شامل روابط گرم تر با روسیه-، در پیش گرفته اند.
شاید واشنگتن مجبور شود به بایکوت ولیعهد پایان دهد
متحدان و شرکای خاورمیانه ای آمریکا نقش مهمی در تلاش جهت جلوگیری از حمله روسیه به اوکراین ندارند؛ آنها شاید مایل به کمک حاشیه ای باشند: قطر می تواند عرضه گاز را از قراردادهای بلندمدت در آسیا به بازار نقدی اروپا هدایت کند؛ عربستان سعودی و امارات می توانند فشار بر قیمت نفت را در صورت تهاجم کاهش دهند و اسرائیل می تواند به ارسال پیام های خصوصی به کرملین ادامه دهد و خواستار کاهش تنش شود.
اما سکوت عمومی همه این کشورها در این بحران، گویای ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه است؛ روسیه به یک بازیگر در منطقه تبدیل شده؛ و تا حدودی خلأ ناشی از کاهش حضور آمریکا را پر می کند؛ از نظر برخی از متحدان ایالات متحده، مسکو قابل اعتمادتر از واشنگتن به نظر می رسد؛ با توجه به این واقعیت که روند رشد فزاینده چین و رویکرد خصمانه و تهاجمی روسیه مستلزم توجه بیشتر ایالات متحده است، امکان دور زدن این مبادله اساسی وجود ندارد؛ بایدن به جای اینکه از شرکا و متحدان خاورمیانه ای اش بخواهد موضع عمومی بگیرند، باید پیامهای مثبتی برای آنها ارسال کند؛ اگر بایدن برای کاهش قیمت نفت به محمد بن سلمان نیاز داشته باشد، ممکن است مجبور شود دست از مجازات او بردارد. فشار بر عربستان و امارات برای پایان دادن به جنگ یمن ممکن است به حمایت از تلاش های آنها برای مقابله با تهاجم حوثیهای مورد حمایت ایران مبدل شود. ایالات متحده ممکن است –حتی در صورت دستیابی به توافق هسته ای مجبور شود برای مقابله با اقدامات مخرب ایران در منطقه دست اسرائیل را باز بگذارد؛ و یا شاید همکاری با مصر در غزه و لیبی بر درخواست برای کاهش سرکوب داخلی توسط سیسی اولویت داشد.
بحران اوکراین پارادوکس دشواری برای سیاست ایالات متحده در خاورمیانه ایجاد کرده است. اگرچه آمریکا منافع خود را در آنجا کاهش داده، اما بازگشت ژئوپلیتیک، دولت بایدن را مجبور به اتخاذ و پذیرش یک واقعیت جدید می کند. هر نیت خوبی که ایالات متحده ممکن است در منطقه داشته باشد، اما منافعش در آنجا به طور فزایندهای بر ارزش هایش اولویت دارد.
منبع: Foreign Affairs