نویسندگان: وحید اخوت و امیرحسین صالحی
منتشر شده در روزنامه فرهیختگان
توصیف
مقدمه چینی و آماده سازی
اگر از کنار سالها روابط پنهانی امنیتی و اطلاعاتی کشورهای حاشیهی خلیج فارس و به طور خاص امارات با رژیم صهیونیستی بگذریم و دیدارهای پنهانی میان دو طرف را نادیده بگیریم، روابط علنی امارات و رژیم صهیونیستی پیش از عادیسازی نیز در جریان بود. امارات سعی میکرد با انجام فعالیتهایی ساختار شکنانه، نبض سیاست عربی را بسنجد و از فعالیتهای متهورانهی خود در تماس با رژیم صهیونیستی، بازخورد بگیرد.
از زمان صدور قانون اتحادی شماره 15 در سال 1972، در مورد تحریم اسرائیل، توسط زاید بن سلطان، بنیانگذار امارات متحدهی عربی، هر گونه رابطهای با این رژیم خلاف قانون محسوب میشد. قانونی که سختگیرانه، هر گونه رابطهای را با این رژیم ممنوع میکرد، اما گویا دیگر اعتبار خود را از دست داده بود.
از سال 2018 امارات متحدهی عربی برخی تعارفات را کنار گذاشت و به طور علنی نشانههایی از میل خود به روابط عادی با رژیم صهیونیستی نشان داد. اگر بخواهیم یک نگاه خیلی سریع به این نشانهها بیاندازیم، فهرست زیر کارگشا خواهد بود:
- پخش سرود ملی رژیم صهیونیستی برای اولین بار در جریان مسابقات قهرمانی جودو ابوظبی – 28 اکتبر 2018.
- استقبال رسمی از وزیر فرهنگ رژیم صهیونیستی توسط امارات و بازدید وی از مسجد شیخ زاید – 29 اکتبر 2018.
- اولین سفر وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به ابوظبی -30 ژوئن 2019.
- اعلام شروع به ساخت اولین معبد یهودیان در امارات (بزرگترین معبد در منطقه) – 22 سپتامبر 2019. (سال افتتاح 2022)
- حضور مقامات دادگستری رژیم صهیونیستی در کنفرانس مبارزه با فساد ابوظبی – 15 دسامبر 2019.
- اختصاص غرفهی ویژه به رژیم صهیونیستی در نمایشگاه اکسپو 2020 دبی – 19 ژانویه 2020.
- حضور سفیر امارات در کنفرانس اعلام معامله قرن در واشنگتن – 28 ژانویه 2020.
- حضور رئیس بورس الماس دبی در مراسم هفتهی جهانی الماس در تل آویو – 12 فوریه 2020.
- حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی در مسابقات دوچرخهسواری دبی – 23 فوریه 2020.
- فرود اولین هواپیمای اماراتی حامل تجهیزات پزشکی برای کمک به فلسطینیان، بدون هماهنگی با ایشان – 19 می 2020.
- فرود دومین هواپیمای اماراتی در شرق تل آویو – 9 ژوئن 2020.
گامهایی که با برخورد تند سیاستمداران عرب مواجه نشد و تنها بخشی از مردم را خشمگین میکرد. چه اینکه حاکمِ عربی نیست که دست کم در نهانخانهی دلش برای برون رفت از مخمصههایی که در آنها گیر کرده، گزینهی عادیسازی را مزه مزه نکرده باشد. چه برسد به اینکه مصر و اردن سالها پیش، قبل از دیگر کشورهای عربی به سمت برقراری روابط عادی و رسمی با رژیم صهیونیستی رفته بودند.
گام های نهایی پیش از تطبیع
اماراتیها البته مخاطب خود را منتظر نگذاشتند و خیلی زود به طور رسمی اعلام کردند که در تلاش برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. 12 ژوئن سال 2020 میلادی، انور قرقاش، وزیر مشاور وقت در امور خارجه، علاوه بر تایید تلاشها برای عادیسازی روابط با اسرائیل، خواستار همکاری بیشتر با این رژیم شد. وی گفت: همکاری با اسرائیل نتایج بهتری خواهد داشت.[1]
رویترز به نقل از انور قرقاش نوشت: امارات خواهان ایجاد کانالهای ارتباطی با اسرائیل است هرچند که در برخی مسائل میان دو طرف هنوز اختلافات سیاسی وجود دارد. وی همچنین اضافه کرد: ما به دنبال منطقهای با ثبات بیشتر و حل و فصل مسائل با اسرائیل از طریق مذاکره هستیم.[2]اما رویداد مهم دیگری که در شرف قرارداد عادیسازی اتفاق افتاد، چاپ شدن یادداشت یوسف العتیبه، سفیر امارات در آمریکا و از چهرههای بسیار مؤثر در تکوین سیاست خارجی امارات، در روزنامهی صهیونیستی یدیعوت آحارانوت به زبان عبری بود. سفیر امارات در آمریکا در مقالهی جنجالی خود نوشته بود: مسئلهی الحاق با گفتگوها بر سر عادی سازی روابط دو کشور در تعارض است. سپس اضافه کرد: امارات و برخی دول دیگر خلیجی اسرائیل را یک فرصت میدانند و نه یک تهدید! عتیبه خاطر نشان کرد که امارات سالها پشتیبان ثابت صلح در خاورمیانه بوده و مواضع مشترکی با اسرائیل دارد.[3] مقالهای که با حمایت و مشورت حاییم صابان منتشر شد.[4]
البته این مقاله بی پاسخ نماند. وزیر کار و رفاه اجتماعی وقت رژیم صهیونیستی، ایتسک شمولی، در یادداشتی که در یک روزنامهی مراکشی به دو زبان عربی و فرانسوی چاپ شد، به اهمیت و ضرورت ایجاد روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پرداخت.[5]
دیود هرست، تحلیلگر سرشناس انگلیسی در واکنش به این تحولات در تحلیلی به نام «مأموریت غیر ممکن بن زاید» نوشت:
مأموریت کلیدی محمد بن زاید در دو پاراگراف مهم از نامهای که عتیبه نوشته است، منعکس شده است، عتیبه نوشت: با بهرهمندی از دو نیروی نظامی توانمند منطقهای، و با بهرهمندی از رابطه عمیق و طولانی میان ایالات متحده، امارات و اسرائیل، این کشورها میتوانند همکاری های امنیتی نزدیکتر و مؤثرتری در مورد نگرانیهای مشترک درباره تروریسم و پیکارجویی ایجاد کنند. به عنوان دو اقتصاد پیشرفته و متنوع در منطقه، گسترش روابط تجاری و اقتصادی می تواند رشد و ثبات در خاورمیانه را تسریع کند.
دیوید هرست اینگونه تحلیل خود را جمع بندی میکند که، محمد بن زاید میخواهد امارات متحدهی عربی را به اسرائیل دومی تبدیل کند که در اتحاد با اسرائیل اصلی، با مخاطرات خود رو به رو شوند، هر چند این مأموریت بن زاید، مأموریتی غیرممکن است و هرچه زودتر متحدان عرب وی این موضوع را درک کنند، زودتر می توانند مانع از دهه دوم جنگهای منطقهای شوند.[6]
توافق
دونالد ترامپ در روز پنجشنبه 13 آگوست 2020، در حالی که کوشنر را در سمت راست خود داشت، خطاب به دوربینهای تلویزیونی خبر از عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و امارات داد.
سرانجام امارات در 15 سپتامبر 2020، در قامت یک یهودای خائن به امت عربی و اسلامی، نان در شراب خون فلسطینیان زد و در کنار بحرین، بر سفرهی توافقنامهی [خیانت به] ابراهیم نشست. جالب آنجا بود که در این متن این توافقنامه، بر خلاف بیانیهی ابتدایی، هیچ اشارهای به تعلیق برنامه الحاق توسط اسرائیل نشد و این در حالی است که امارات از آن به عنوان منفعت اصلی این توافق یاد میکرد.
رئیس موساد چند روز پس از اعلام برقراری روابط میان امارات و اسرائیل، با هدف انجام مذاکرات و همکاریهای امنیتی، بررسی تحولات منطقه و موضوعات مورد علاقه طرفین وارد امارات شد و با طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات، دیدار کرد. سفر رئیس موساد اولین سفر رسمی یک مقام اسرائیلی به امارات بود.
کنث پولاک، تحلیلگر کهنهکار آمریکایی، در همان روزهای ابتدایی، به این رویداد واکنش نشان داد و در تحلیلی که به نام «عادی سازی روابط امارات و اسرائیل به معنای خروج آمریکا از منطقه است» در نشنال اینترست منتشر کرد نوشت:
اما علت عمیق تر این تغییر، گسستن آمریکا از خاورمیانه است. شروع این روند در زمان اوباما آغاز شد، و متحدان آمریکا در خاورمیانه از این روند متنفر بودند و امید داشتند که این پروژه یک انحراف مقطعی باشد. آنها انتظار داشتند با کنار رفتن اوباما از کاخ سفید، رئیس جمهور بعدی به رویکرد سنتی آمریکا در منطقه بازگردد. [اما امیدهایشان واهی بود و الآن] متحدان آمریکا در خاورمیانه از دولت ترامپ که روند گسستن آمریکا از خاورمیانه را عمیقاً ناخوشایند، غیرقابل پیش بینی و حتی خطرناک گسترش داده است، بسیار ناامید شدهاند.
… امارات و اسرائیل در پی تعمیق روابط هستند تا از نزدیک به هم بپیوندند تا بتوانند با ایران و در مرحله دوم با گروههای مختلف اسلامی افراطی، مقابله کنند.[7]
ایران چه موضعی گرفت؟
مقام معظم رهبری در 11 شهریور 1399 در دیداری که با با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش داشتند ضمن خیانت خواندن اقدام امارات متحدهی عربی، فرمودند:
متأسّفانه دولت امارات متّحدهی عربی … هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئلهی مهمّ فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتیها کردند، یک لکّهی ننگی است؛ البتّه این از بین خواهد رفت، یعنی این حالت دیری نخواهد پایید انشاءالله، لکن این لکّهی ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند. اینها خیانت کردند، کار بسیار بدی کردند، پای صهیونیستها را در منطقه باز کردند.[8]
حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران هم در واکنش به توافق نامه صلح میان امارات و اسرائیل گفت: امارات دچار اشتباه بزرگی شده است و به مردم فلسطین خیانت کرده است. وی به اماراتی ها هشدار داد: اجازه ندهید اسرائیل در منطقه جایی داشته باشد.[9]
بلومبرگ نیز به نقل از سرلشکر باقری نوشت: قطعا نگاه ایران به امارات پس از برقراری روابط دیپلماتیک، تغییر خواهد کرد و نیروهای مسلح نیز با محاسبات متفاوتی به امارات نگاه خواهند کرد. وی افزود: اگر کوچک ترین تهدیدی برای امنیت ملی ایران اتفاق بیفتد، قطعا امارات را مسئول میدانیم.[10]
ظریف وزیر امور خارجه نیز این توافق نامه را خیانت دردناک به اعراب و سایر کشور های منطقه خواند.[11] وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هم با صدور بیانیهای ضمن محکومیت شدید برقراری روابط دیپلماتیک میان امارات عربی متحده و رژیم صهیونیستی، این اقدام را یک حماقت راهبردی از سوی ابوظبی و تل آویو دانست که بدون تردید حاصل آن تقویت محور مقاومت در منطقه خواهد بود.[12]
کما اینکه حسین امیر عبداللهیان، دستیار وقت رئیس مجلس در امور بین الملل و وزیر فعلی خارجهی ایران نیز گفت: رویکرد امارات برای عادیسازی روابط با رژیم جعلی و جنایتکار اسراییل، نه تنها به نفع صلح و امنیت نیست بلکه در خدمت به تداوم جنایات صهیونیستهاست. رفتار ابوظبی هیچ توجیهی ندارد و پشت کردن آشکار به آرمان فلسطین و قدس است. با این خطای راهبردی، امارات در آتش صهیونیسم گرفتار میشود.[13]
فرصتها و چالشهای تطبیع
پس از اعلام عادیشدن روابط امارات و اسرائیل، توافقات سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی میان دو طرف به طرز چشمگیر و غیر قابل باوری افزایش داشت. بر خلاف دو تجربهی گذشته از عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، یعنی مصر و اردن که هر دو در پی شکست در یک دور درگیری مجبور به عادیسازی شدند، این اولین روندی بود که یک کشور عربی به اختیار خود وارد آن میشود و از این رو مختصات متفاوتی با موارد قبلی داشت. به تناسب همین نکته، شرایطی نیز که پس از عادیسازی به وجود آمد، با نمونههای پیشین فاصلهی زیادی داشت.
فرصتها و چالشهایی که در سال گذشته در جریان عادیسازی روابط شکل گرفت را میتوان در سه قسمت بررسی کرد. قسمت اول مربوط به روابطی متنوعی است که میان طرفین برقرار شد. قسمت دوم سرنوشت امتیازات سیاسی و نظامی برجستهای است که امارات متحدهی عربی در زمان انعقاد توافق اعلام کرد به دست آورده است: یعنی خرید جنگنده اف-35 و الغای طرح الحاق. قسمت سوم نیز مربوط به جنگ غزه است که مهمترین چالشی است که در این یک سال ایجاد شد.
همکاریهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی
حجم همکاریهای گزارش شده پس از اعلام عادیسازی اعجابانگیز بود. البته نمیتوان تمام موارد اعلامی را لزوما منتهی به یک خروجی مشخص دانست و باید گفت که بسیاری از آنها برای بازارگرمی در رسانهها تبلیغ میشدند، اما با این حال این میزان از همکاریهای گسترده، با عمر کوتاه روابط علنی، در نوع خود قابل توجه بود. در ادامه به تیتر برخی از همکاریهای اعلام شده میپردازیم؛ البته بسیاری از این موارد هنوز در حال بررسی است یا حتی از دستور کار خارج شده است:
- همکاریهای هوایی در برقراری پروازهای مستقیم و در اختیار قرار دادن حریم هوایی برای پروازهای عبوری و دایر شدن تورهای گردشگری از جمله ورود بیش از 67000 گردشگر صهیونیست در اولین ماه بازگشایی دبی پس از محدودیتهای کرونایی.
- دایر شدن نمایندگی موقت سیاسی در کشور مقابل در مرحلهی اول، سپس برقراری سفارت و اعزام سفیر در مرحلهی دوم.
- تأسیس صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و اختصاص مبالغ هنگفت برای سرمایهگذاری در کشور مقابل از جمله تأسیس صندوق 10 میلیارد دلاری امارات برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی، از جمله انرژی، تولید، آب، فضا، مراقبت های بهداشتی و فناوری کشاورزی.
- همکاریهای نفتی از جمله همکاری در توسعه خط لوله نفت ایلات – اشکلون.
- همکاریهای گازی از جمله همکاری در توسعه میدان گازی تامار.
- همکاریهای دریایی میان بندر جبل علی امارات و بنادر رژیم صهیونیستی و سرمایهگذاری در توسعهی بنادر.
- حضور دهها هیات علمی، فناوری، بانکی، بازرگانی، تجاری و گردشگری برای ایجاد روابط متناسب و شروع همکاریها.
برخی همکاریها هم بیشتر جنبهی نمادین داشت، مانند:
- واردات شراب از سرزمینهای اشغالی بعد از 1967 که دهنکجی تام و تمامی به هویت عربی و اسلامی مردم منطقه بود.
- قطع حمایت مالی امارات از سازمان UNRWA که به آرزوی اسرائیل در راستای منحل شدن این سازمان کمک میکند.
پیشبینیها در مورد حجم روابط اقتصادی میان رژیم صهیونیستی و امارات البته متفاوت بود. الی کوهن، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی گفت که انتظار دارد حجم تجارت بین این رژیم و امارات متحده عربی طی 3 تا 5 سال آینده به میزان سالانه 4 میلیارد دلار برسد. (لازم به ذکر است وی بین سالهای 2017 تا 2020 وزیر اقتصاد و صنعت رژیم صهیونیستی بوده است)[14] باروخ ادیب که رییس موسسه صادرات رژیم صهیونیستی است هم پیش بینی کرد تجارت میان امارات و رژیم صهیونیستی در پنج سال آینده به 10 ملیارد دلار برسد.[15]
گمانهزنیهایی که تا حد زیادی به واقعیت نپیوست و گزارشهای اقتصادی منتشر شده در سالگرد عادیسازی، عددی در حدود 570 ملیون دلار را به عنوان حجم تجارت میان طرفین در سال اول اعلام کردند. امری که سبب شد تا گمانهزنیهای واقعبینانهتری هم ارائه شود. بر اساس آمارها این حجم تا پایان سال 2021 نهایتا میتواند به 1 میلیارد دلار برسد و طی سه سال آینده بیش از 3 میلیارد دلار نخواهد بود.[16]
ناگفته پیداست که این رقم در مقایسه با حجم تجارت خارجی 730 میلیارد دلاری امارات متحدهی عربی و تولید ناخالص داخلی 420 میلیارد دلاری آن در سال 2019، ناچیز است و مهم به نظر نمیرسد.
البته اهمیت اصلی این حجم از روابط تجاری، پوششی است که این دست فعالیتهای مدنی برای فعالیتهای اطلاعاتی و نظامی ایجاد میکند، که با اطمینان بالا میتوان گفت مهمترین بخش از روابط میان طرفین است.
البته نباید انتظار داشت که همکاریهای نظامی امنیتی میان طرفین رسانهای شود، اما به همین مقداری که در رسانهها اعلام شده است، امارات به طور قابل توجهی از فناوریهای پهپادی رژیم صهیونیستی برای ارتقای سطح امنیت خود استفاده کرده است. همکاری میان امارات با شرکت Aerobotics[17] و Percepto برای محافظت از امنیت شهری و امنیت مکان های مهم از جمله میادین نفتی، زیر ساختها و مزارع خورشیدی از جملهی این موارد است.[18]
کما اینکه اماراتیها در همان هفتههای ابتدایی عادیسازی به شرکت های اسرائیلی وعده دادند دستمزد کسانی که سابقۀ خدمت در واحد 8200 IFD داشته باشند، سالانه 1 میلیون دلار خواهد بود. واحدی که غالب نوابغ تکنولوژی رژیم صهیونیستی را می توان آنجا پیدا کرد.[19]
علیرغم دستاودهای سیاسی و اقتصادی ذکر شده، برآورد نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی آن است که دستاورد توافقنامههای صورت گرفته کمتر از پیشبینیهای اولیه بوده است. مراکز تحقیقاتی و راهبردی در تل آویو بر این باورند مقابله با جمهوری اسلامی ایران و توانمندیهای هستهای آن، عامل اصلی انعقاد توافق ابراهیم [از دید رژیم صهیونیستی] بوده است؛ اما این انگیزه با پایان یافتن دوران ترامپ تضعیف شد.
سرنوشت الغای طرح الحاق و خرید اف-35
دستاوردهایی که امارات متحدهی عربی در ابتدای توافق برای خود اعلام کرد، دو سو داشت. از یک سو امارات میخواست «الغای طرح الحاق سرزمینهای کرانهی باختری به رژیم صهیونیستی» را دستاوردی در راستای منافع مردم فلسطین معرفی کند که به واسطهی توافق ابراهیم به دست آمده است و مدیون فعالیت دیپلماتیک آنهاست و از سوی دیگر «دستیابی به جنگندهی اف-35 و پهپادها و تسلیحات به روز» را در راستای منافع ملی و تأمین امنیت خود به رخ بکشد. اما هر دو مورد در مدت کوتاهی به سرنوشت بد و نامعلومی گرفتار آمد.
در همان روزهای اولیهی توافق، رژیم صهیونیستی که به توافقات قطعی خود نیز چندان پایبند نیست، عقب نشینی از برنامه الحاق را صریحاً انکار کرد. دفتر نتانیاهو، نخست وزیر وقت، اعلام کرد: طرح الحاق بخشی از کرانه باختری از دستور کار دولت خارج نشده است و روزنامه یدیعوت آحارونت نیز نوشت که در این توافقنامه هیچ اشارهای به تعلیق این طرح نشده است.[20] بعدها کاشف به عمل آمد که این موضوع تعهدی زبانی از طرف آمریکاییها به امارات در جریان مذاکرات بوده است که تنها در بیانیهی ابتدایی به آن اشاره شد. تعهدی که نه دایر بر لغو طرح الحاق بلکه مشتمل بر توقف طرح تا سال 2024 بوده است.[21] ناگفته نماند که در حقیقت توقف طرح الحاق اراضی کرانهی باختری به رژیم صهیونیستی، بیش از هر عاملی، متأثر از اوضاع نابسامان دولت نتانیاهو در آن برهه و ناتوانی آن از قبول مخاطرات این طرح بود.
صهیونیستها حتی در مسألهی فروش جنگندهی اف-35 به امارات نیز کارشکنی کردند. به طور مثال وزیر دفاع این رژیم سفری به واشنگتن انجام داد تا در آن بر روی موضوع احتمال فروش جنگندههای اف-35 به امارات با همتای آمریکایی خود بحث کند و از حفظ برتری کیفیت نظامی رژیم صهیونیستی اطمینان پیدا کند.[22]
هر چند مناقشات بر سر فروش اف-35 به امارات به این محدود نشد و در میان دو حزب آمریکا نیز بحثهای زیادی در این موضوع در گرفت. مقامات دو حزب معتقد بودند که ترامپ فقط به فکر استفاده از مزیت سیاسی این اقدام است و به تهدید های بالقوهای که امنیت آمریکا را تهدید میکند توجهی نمیکند.[23] نهایتا پس از روی کار آمدن بایدن معاملات فروش سلاح به امارات متحدهی عربی برای بررسی بیشتر تعلیق شد.[24]
جنگ غزه
اما مهمترین چالشی که در یکسال گذشته بر سر راه توافق ابراهیم قرار گرفت، جنگ غزه بود. جنگی که با درگیریهای قبلی، تفاوتهای اساسی و مهمی داشت که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. برای اشاره همین بس که جرقهی این دور از درگیریها نه در غزه، که در قدس و در محلهی شیخ جراح زده شد و غزاویها این بار در حمایت از ضفاویها دست به شلیک راکت زدند و این امر سبب به وجود آمدن انسجام کم سابقهای در مسألهی فلسطین، حداقل در سطح مردمی شد.
واکنش امارات متحدهی عربی به جنگ غزه را میتوان در دو لایه مورد بررسی قرار داد. لایهی اول، موضعگیریهای رسمی مقامات مسئول و لایهی دوم، اظهارنظر افراد تأثیرگذار و مورد حمایت حکومت.
در لایهی اول که بیشتر در ابتدای درگیریها و محدود بودن کشمکشها به قدس و محلهی شیخ جراح ابراز میشد، چیزی که بیش از همه به چشم میخورد: ابراز نگرانی، محکومیت، دعوت طرفین به خویشتنداری و احترام به قواعد بین الملل بود؛ وظیفهی خطیری (!) که معمولا بر عهدهی دبیر کل سازمان ملل قرار میگیرد :-).
محمد بن زاید با ابراز نگرانی از بروز تنش و خشونت در فلسطین، ضمن محکومیت انواع خشونت و نفرت، بر حفظ ارزشهای انسانی تاکید کرد و خواستار پایان دادن به تمام حملات و اقدامات تنش زا شد.[25] اما تندترین موضع را انور قرقاش، چهرهی شناخته شدهی سیاست خارجی امارات گرفت. او در توییتر خود نوشت: امارات متحده عربی تا پایان در کنار فلسطین برای اتمام اشغال اسرائیل خواهد ایستاد. وی بر راه حل مد نظر امارات مبنی بر ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس شرقی تاکید کرد.[26]
وقتی درگیریها بالا گرفت نیز عبدالله بن زاید، وزیر خارجه امارات متحدهی عربی در موضعی جنجالی به همهی قربانیان این جنگ تسلیت گفت و از دو طرف خواست ضمن اعمال آتش بس فوری و رعایت حداکثر خویشتنداری، گفتگوهای سیاسی را آغاز نمایند.[27] القدس العربی در انتقاد به این واکنش نوشت: ابوظبی در این بیانیه، میان جلاد و مقتول فرقی قائل نشده است و هیچ حمایتی از آرمان فلسطین نکرده است.[28]
ناگفته نماند که مقامات رسمی اماراتی در پشت پرده سعی خود برای فشار آوردن به طرف فلسطینی برای پایان دادن به درگیریها انجام دادند.[29]
اما لایهی دوم را بی هیچ اغراق و تعارفی میتوان، هاسبارای عربی نام نهاد. هاسبارا نام نهادی غیر رسمی است که دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی را در جهان رهبری میکند و شبکهی رسانهای و فضای مجازی گستردهای دارد. آندریاس کریگ، تحلیلگر شناختهی شدهی مسائل خاورمیانه با بیان تاریخچهای از این نهاد و ساخت آن برای شکلدهی به افکار عمومی غرب در زمینهی مسألهی فلسطین، میگوید که تا پیش از عادیسازی، تبلیغات صهیونیستها در فضای عربی، آنچنان گیرا نبود و تا همین اواخر حسابهای رسمی اسرائیل در فضای مجازی از جمله IsraelArabic و IsraelintheGulf چندان مورد توجه قرار نمیگرفت و آرمان فلسطین یگانه عنصر وحدت بخش در میان اعراب به حساب میآمد. اما پس از عادیسازی در عین تعجب مشاهده میشود که اماراتی ها در پازل دیپلماسی عمومی اسرائیل بازی میکنند و با کتمان واقعیتها، همهی مسئولیتها را متوجه فلسطینیان میدانند و در خدمت رژیم صهیونیستی هستند.
او در نهایت با بیان اینکه در امارات متحدهی عربی، اینگونه ابراز عقاید سیاسی تصادفی نیست و حتما با مجوز نهادهای بالادستی صورت گرفته است؛ مدعی شد که امارات به بهانه مدارا به دنبال سیاست زدایی از دین است تا بدین وسیله دین را به ابزاری برای امنیت و کنترل جامعه تبدیل نماید.[30]
اگر بخواهیم به مصادیق بپردازیم، به طور مثال وسیم یوسف، مبلغ مذهبی اماراتی نزدیک به دولت ابوظبی، در آن ایام توییتهای زیادی در نکوهش حماس و مقاومت اسلامی غزه منتشر کرد و حتی آنها را مسئول کشته شدن فلسطینیانی دانست که در بمبارانهای رژیم کشته میشوند.
ضاحی خلفان هم که از چهرههای مورد توجه اماراتی در توییتر است، از اعراب خواست که حماس را از بین ببرند[31] و همراه با وسیم یوسف به رهبران حماس تاخت.
البته حساب این افراد مُتصهین از شهروندان اماراتی جداست؛ هر چند که جامعهی اماراتی، کم حساسیتترین جامعهی عربی نسبت به مسائل سیاسی جهان اسلام و علی الخصوص مسألهی فلسطین است، فضلی هم در ابراز همبستگی با دشمن مسلمانان نمیبیند و خیلی ریشسفید گونه و سطحی، عقیده دارد که دو طرف باید بنشینند و مشکلاتشان را با هم حل کنند و از ایجاد تنش بپرهیزند.
از حق نگذریم، در مدت جنگ اخیر فلسطین، رقبای عربی امارات هم کم جنگ روانی علیه این کشور راه نینداختند. خبرپراکنان ضد اماراتی میخواستند از معرکهی فلسطین بر ضد امارات که موضع منفعلی در این زمینه داشت، استفاده کنند. از این رو دست به جعل اخبار و حوادث آوردند.
تحلیل
چرا تطبیع انجام شد؟
برای آنکه به این سوال مهم پاسخ دهیم، باید بتوانیم از لایهی ظاهری دلایلی که برای عادیسازی ابراز شده است، عبور کنیم و با تحلیل منافع و انگیزههای اطراف درگیر در روند عادیسازی، به یک تحلیل چند بعدی، جامع و واقعنگر در این زمینه برسیم.
در لایهی ظاهری پر تکرارترین دلیل برای عادیسازی «تهدید ایران» بود. آمریکاییهای از این رتوریک برای تبیین چرایی این توافقنامه بهره بردند. پمپئو عادی سازی روابط اسرائیل و امارات را موجب تشکیل اتحاد علیه ایران دانست و گفت: عادیسازی میتواند ایجاد یک اتحاد علیه ایران برای «محافظت از خاورمیانه» را امکان پذیر کند. او با تأیید اینکه هم امارات و هم اسرائیل ایران را «یک خطر بزرگ» میدانند، افزود: «آنها به توافق رسیده اند رابطهای ایجاد کنند که از طریق آن اتحادی ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که خطر به سرزمینهای آمریکا نرسد یا به کسی در خاورمیانه آسیب نرساند».[32]
اما مهمترین اظهار نظر آمریکاییها در این زمینه را میتوان در کلمات دنیس راس جستجو کرد. دنیس راس بدون شک مهمترین سیاستساز آمریکا یا حتی جهان در زمینهی مسائل فلسطین اشغالی است. او از دولت کارتر تا به حال در ردههای ارشد دستگاه سیاست خارجی مشغول به کار بوده است و در تمام دولتهای دموکرات و جمهوریخواه سیاستورزی کرده است. دنیس راس از بنیانگذاران آیپک است و کتابهای مهمی در مورد مسائل فلسطین اشغالی نوشته است. او در تحلیلی که در تارنمای مؤسسهی واشنگتن منتشر کرد نوشت:
مسئله فلسطین از اولویت اکثر کشورهای عربی افتاده است. دلمشغولی آنها دیگر مسألهی فلسطین نیست، بلکه تهدیدهای ایران و اخوان المسلمین است و آنها اسرائیل را سنگری علیه هر دو می دانند. آنها سود حاصل از همکاری با اسرائیل در زمینه امنیت را می بینند، اما ارزش این همکاری را تنها محدود به عرصهی امنیتی نمیکنند.[33]
ادبیاتی که در کلمات مقامات اماراتی نیز به وضوح دیده میشد و بسیاری از تحلیلگران، این توافق را اتفاقی قلمداد کردند که در روند تنشزایی ایران در خلیج فارس (در سال 2019 و 2020) و وارد کردن فشار بر امارات و عربستان، برای این کشور ناگزیر شده است. هر چند که انور قرقاش در توییتی سعی کرد که این توافق را متوجه ایران نداند و به طور ضمنی نسبت به موضعگیری مقامات ایرانی در مخالفت با این توافق واکنش نشان دهد. او نوشت: «پیمان صلح امارات و اسرائیل یک تصمیم مستقل است که جهتگیری به سمت ایران ندارد. این نکته را گفتهام و باز تکرار میکنم. ما دخالت در تصمیمات خود را نمی پذیریم ، درست همانطور که تهدیدها و وعیدها را رد می کنیم ، چه از سر قلدری باشد و چه از سر اضطراب…»[34]
علاوه بر مقامات آمریکا و امارات، صهیونیستها نیز بر این نکته تأکید داشتند. یکی از مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی این توافق را بخشی از استراتژی اتحاد منطقهای و ایجاد جبهه مشترک علیه ایران دانست.[35]
در ادامه توضیح خواهیم داد که تبیین چرایی این توافق بر اساس «تهدید ایران» یک دیدگاه ناقص و غلطانداز است. اساسا این توافقنامه برای طرفهای مختلف درگیر در آن، یعنی امارت و رژیم صهیونیستی و آمریکا، معنای متفاوتی دارد و نمیتوان تنها از یک دیدگاه به آن نگریست. برقراری این توافق در ماتریس انگیزهها، منافع و اهداف هر یک از این سه حکومت، در جایگاه متفاوتی نسبت به دیگری قرار میگیرد. البته رمزگشایی از این مسأله در همهی اطراف پیچیدگی یکسانی ندارد. به نظر میرسد انگیزههای آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبتا واضح است و انگیزهی امارات از همه گنگتر است.
از دید امارات
جعبه سیاه تصمیمهای سرنوشتساز امارات متحدهی عربی در دههی اخیر، عادیسازی این کشور با رژیم صهیونیستی است. هر چند که تحلیلهای متنوع و مختلفی از این حرکت امارات متحدهی عربی تا به حال ارائه شده است، اما هیچ یک از آنها به تنهایی نمیتواند برای یک ناظر آگاه، قانعکننده باشند.
باید در نظر داشت که سابقهی روابط پشت پرده و نیمه رسمی، یا صرفا اقتصادی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی طولانی است و در این زمینه امارات نیز کشور پیشرو قلمداد نمیشود، اما برقراری روابط رسمی و علنی با رژیم صهیونیستی همراه با دل و قلوهدادنهای زیاده از حد و مشمئزکننده در مقابل افکار عمومی عرب و مسلمان منطقه در کنار برقراری روابط بسیار گسترده و راهبردی امنیتی، سیاسی و اقتصادی در مدت بسیار کوتاه قطعا بیسابقه و سؤال برانگیز است.
تحلیلهای مختلفی از این پدیده تا به حال ارائه شده است که همهی آنها در میزان قانعکنندگی یکسان نیستند، اما شاید هیچ یک به تنهایی نتوانند قانعکننده باشند:
- دست یابی به امتیازات نظامی، سیاسی و اقتصادی از آمریکا نظیر خرید جنگنده اف-35: این تحلیل جزء اولین تحلیلهایی بود که ارائه شد. در این تحلیل امارات برای به دست آوردن امتیازاتی از آمریکا، حاضر به همکاری با سیاستهای حمایتی آمریکا از اسرائیل در دوره ترامپ شد. در این تحلیل پیشران اصلی برقراری این ارتباط، آمریکاست و هدف اصلی آن نیز تعمیق روابط امارات با این کشور است و عادیسازی یک عنصر تبلیغاتی برای موفقیت سیاستهای ترامپ است.
ناگفته پیداست که این نوع تحلیل بیشتر به عادیسازی سودان یا مغرب با رژیم صهیونیستی میخورد. هر دوی این کشورها پس از عادیسازی کنش قابل توجهی در برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی انجام ندادند و امتیاز قابل توجهی از آمریکا دریافت کردند. (مغرب تأیید حاکمیت این کشور بر صحرای غربی را گرفت و سودان نیز از لیست کشورهای حامی تروریسم درآمد و به کمک امارات، خودش را از شر تحریمها خلاص کرد.) با توجه به گستره و سطح فعالیتهایی که پس از عادیسازی میان امارات و رژیم صهیونیستی انجام شد، امارات را نمیتوان در این دسته قرار داد. چه اینکه هماهنگ کنندهی اصلی عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی با بحرین و سودان و مغرب نیز خود امارات بود.
- ایجاد امنیت مقابل تهدید ایران: این همان تحلیلی است که پیشتر گفتیم بیش از سایر تحلیلها در رسانهها تبلیغ و تکرار میشد. حملات منتسب به ایران در سال 2019 بر علیه امارات و همچنین ضربههایی که رژیم صهیونیستی توانسته بود در این سالها به ایران بزند (نظیر انفجار نطنز، ترور شهید فخریزاده و…) میتوانست به فضاسازی لازم برای غالبکردن این تحلیل کمک کند. در این تحلیل امارات که از تهدیدهای هر روزهی ایران برای امنیت ملیاش به سطوح آمده است، پس از مشاهدهی آنکه آمریکا حتی به سرنگونی پهپاد گرانقیمت خود واکنشی نشان نمیدهد و انگیزهی سابق را برای رویارویی با ایران ندارد، دنبال یک مأمن و مأوای جدید میگردد و با مشاهده حملات بیباکی که رژیم صهیونیستی بر علیه منافع ایران در سوریه و حتی به طور مستقیم بر علیه خاک ایران انجام میدهد، این رژیم جعلی را شایسته پناه گرفتن مییابد.
این تحلیل نیز با واقعیات غیر قابل انکار میدانی منطقهی غرب آسیا سازگاری ندارد. ایران هیچ وقت سر ناسازگاری با امارات متحدهی عربی را نداشته است و هیچ گاه این کشور را ابتدا به ساکن آزار نداده است. بلکه همیشه بر ظرفیتهای متنوع این کشور برای سود متقابل حساب کرده است. چه اینکه اگر امارات در دورهی ترامپ شمشیر را برای ایران از رو نمیبست، علیه برجام لابی نمیکرد، سهم ایران در بازار نفت را نمیدزدید و خصمانه گلوی اقتصاد ایران را نمیفشرد میتوانست بهترین همراه برای ایران در این دوران تاریک باشد. اگر هم ایران اقدامی انجام داد، دفاعی بود. لذا تهدید ساختن از ایران و مظلوم نشان دادن امارات در برههی منتهی به تنشهای رخ داده در 2019 و 2020 بیشتر یک بازی رسانهای است.
چه اینکه سناریوی ایرانهراسی و به تبع آن پناه بردن به دامان رژیم صهیونیستی برای ما چندان جدید نیست؛ حاکمان باکو سالها پیش، برای توجیه روابط خود با رژیم صهیونیستی کم از این داستانسراییها نکردند. اما کیست که نداند انگیزهی این اقدامات در آذربایجان، غلبه بر ایروان بود، نه مقابله با تهدید ایران! چه اینکه غول بی شاخ و دم لابی ارمنی در آمریکا را تنها غول بی شاخ و دم تری مانند لابی صهیونیستی میتوانست از میدان به در کند.[36]
حتی بر فرض پذیرش مفهوم «تهدید ایران» برای امارات متحدهی عربی، عادیسازی برای این کشور مصداق «صفرا فزودن» است. رژیم صهیونیستی از صدها کیلومتر آن طرفتر، وقتی که خود را از چند طرف در محاصرهی ایران و نیروهای وابسته به ایران و موشکهای نقطهزن آنها میبیند و از ترس دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای خواب راحت ندارد، چگونه میتواند برای امارات در مقابل تهدید ایران امنیت بیاورد؟ سؤالی که یک ناظر آگاه همان ابتدای امر از خود میپرسد.
نا گفته پیداست که در این دو دهه میزان پیشروی ایران در ریشهدار کردن نیروهای ضداسرائیلی در کمربند غزه-لبنان-سوریه قابل مقایسه با جای پایی که رژیم در حاشیه ایران برای خود ساخته است، نیست و از این نظر کفهی برتری راهبردی کاملا به نفع ایران است. رژیم صهیونیستی به خودی خود برای محاصرهی ژئوپولیتیکی ایران تا خرخره بدهکار حضور مستقیم آمریکایی هاست. به نظر میرسد این سناریو بیشتر به منظور رد گم کنی مطرح شده است و بیان کنندهی نیت اصلی اماراتیها نیست. هر چند که برای رژیم صهیونیستی، حضور در امارات متحدهی عربی با مقابله با «تهدید ایران» گزینهی معتبری است.
از حق نگذریم، اگر در این تحلیل، بعد حمایتی رژیم صهیونیستی از امارات را به مسائل امنیتی و اطلاعاتی محدود کنیم و شراکت نظامی در پاسخ به تهدید ایران را از آن خارج کنیم، تحلیل قابل اعتنایی خواهد بود، هر چند باز نسبت به این حجم گربهرقصانی اماراتیها قانعکننده نیست.
- رقابت با ترکیه: سالهای سال ترکیه تنها منفذ معتبر ارتباط رژیم صهیونیستی با جهان اسلام بود. بسیاری از پیغام و پسغامها میان کشورهای جهان اسلام و رژیم صهیونیستی توسط ترکیه منتقل میشد و در سالهای پیش از انقلابهای عربی، کار حتی تا راضی کردن سوریه توسط قطر و ترکیه برای برقراری روابط عادی با رژیم هم رسید که سیل انقلابهای عربی و ناآرامیهای سوریه رشتهها را پنبه کرد. ترکیه در سالهای اخیر همواره تلاش میکند با یک دست دو هندوانه بردارد: هم روابطش با رژیم صهیونیستی را علی الخصوص در زمینه همکاریهای اقتصادی و نظامی حفظ کند و هم خود را تبدیل به محور اسلامگرایی سنی کند و در این راه دستاویزی بهتر از مسألهی فلسطین وجود ندارد.
هویت ریاکارانهی ترکیه در این میان و سودهایی که از انحصار روابط با رژیم صهیونیستی عایدش میشد، امارات را به طمع انداخت تا این مزیت نسبی را از دست دشمن در آورد. امارات که در پروندههای زیادی ترکیه را روبروی خود میبیند و در لیبی حتی تا مرز برخورد مستقیم هم رفتند. اینکه یک کشور لیبرال مسلمان بخواهد با اهداف اقتصادی و امنیتی با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کند، خیلی قابل هضمتر است تا اینکه کشوری که داعیهی رهبری جهان اهل سنت را دارد، بخواهد با دشمن شماره یک مسلمانان روابط آشکار داشته باشد. امارات در این طراحی سعی میکند با تبلیغ علیه ترکیه و هویت ریاکارانهاش، خود را متحد بهتری در جهان اسلام برای رژیم صهیونیستی نشان دهد و سر پل جدید ارتباطات میان جهان اسلام و رژیم صهیونیستی باشد.
شاید این تحلیل چندان در رسانهها مطرح نشده باشد، اما برخی از ابعاد پروژهی عادیسازی امارات را بهتر از تحلیلهای دیگر توضیح میدهد. در این چهارچوب حجم عظیم روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی و عجله برای برقراری روابط سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی برای جبران کردن سالها عقبماندگی امارات نسبت به ترکیه در برقراری روابط با رژیم است.
- آماده شدن برای برهه خروج آمریکا از منطقه: از منظر امارات، خلأ امنیتی منطقه پس از خروج آمریکا بسیار نگران کننده است و باید به هر ترتیبی که شده، آن را با اقدامات متناسب پر کرد. آمریکا، پس از انقلابهای عربی نشان داد که دیگر آن آمریکای سابق نیست و در حال دل کندن از خاورمیانه است. در مقابل سقوط مبارک و افتادن کشور مهمی چون مصر به دست اخوانیها سکوت کرد. در مقابل فعالیتهای توسعهطلبانهی ایران (البته از دید امارات و کشورهای همسو با آن) در پایتختهای عربی، آن واکنشی که باید را نشان نداد. صحنهی سوختن کشتیها در بندر فجیره را نظاره کرد. در ماجرای هدف قرار گرفتن تأسیسات حیاتی نفت در ابقیق و خریص به گفتاردرمانی بسنده کرد و حتی این اواخر در مقابل مورد هدف قرار گرفتن پهپاد گران قیمت خودش نیز بسیار دست به عصا عمل کرد و از ایران به خاطر هدف قرار ندادن هواپیمای سرنشیندار همراه آن تشکر کرد!
این اقدامات مأیوسکننده نشان داد که سالها خرید نظامی کلان از آمریکا و تأمین مالی حضور آن در خاورمیانه فایدهی چندانی برای کشورهای عربی نداشته و باید دست به زانوی خود بگیرند و برخیزند. همانگونه که در مصر توانستند ورق را برگردانند و اسلامگرایی را که میرفت تمام منطقه را ببلعد، در نطفه خفه کنند. در موقعیت جدید نیز باید بر اساس گزینههای متصور برای خود عمل کنند و راه حل تأمین امنیت پایدار برای این کشور در مقابل تهدیدات ریز و درشتی که در منطقه وجود دارد، در تشکیل دادن یک بلوک جدید از طرفداران توانمند آمریکا در منطقه است که حمایت آمریکا را نیز دورادور پشت خود دارد.
هر چند این تحلیل در لایهی راهبردی، قابل تأملترین تحلیل است، اما با عدم دستیابی ترامپ به دور دوم ریاست جمهوری و سقوط دولت نتانیاهو و جایگزین شدن آن با یک دولت ائتلافی متزلزل و چهلتکه، میتوان این پروژه را یک پروژهی ناکام دانست. در این چارچوب امارات در دوره بایدن، سعی میکند با تکیه بر روابط نوبنیادی که با رژیم برقرار کرده است، از توان لابیگری و تأثیرگذاری رژیم در آمریکا استفاده کرده و خود را به امید ماه عسل دیگری با ترامپ در 2024 در مقابل اقدامات دولت دموکرات محافظت کند.
در کنار چهار تحلیل فوق، تحلیل پنجمی هم در حاشیهی آنها اشاره میشود و آن هم استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و فناورانه رژیم است. این تحلیل بیشتر روی ابعاد اقتصادی این رابطه و نیازهای فناوارنه امارات تمرکز میکند. در این چهارچوب امارات میخواهد دو مشکل مهم خود را با کمک رژیم التیام دهد و دریچهی جدیدی برای تجارت و فعالیت اقتصادی به روی خود باز کند.
نهایتا شاید بتوان ترکیبی از تحلیل سوم و چهارم را تا حدی قابل قبول دانست. با تأکید بر اینکه هنوز ماهیت عمل امارات متحدهی عربی در پرونده عادیسازی به صورت همه جانبه روشن نیست.
از دید رژیم صهیونیستی
بی اغراق برندهی اصلی عادیسازی را باید رژیم صهیونیستی دانست. زیرا این توافق برای آنها بدون آنکه هزینهی خاصی داشته باشد، دستاوردهای بسیاری داشت. صهیونیستها حتی حاضر نشدند الغای طرح الحاق اراضی کرانهی باختری را در حرف قبول کنند، چه برسد به اینکه آن را به عنوان یک تعهد مکتوب در توافق بپذیرند. لذا به معنی دقیق کلمه نمیتوان سوال «چرا تطبیع انجام شد؟» را در مورد رژیم صهیونیستی مطرح کرد، زیرا این سوال زمانی معنی دارد که طرف قرارداد در مقابل آوردههای آن بهایی پرداخته باشد. لذا در این بخش بیشتر به دستاوردهایی که تطبیع برای رژیم داشت میپردازیم.
دستاورد ادراکی
به طور کلی بزرگترین سود این توافقنامه در بلند مدت برای رژیم صهیونیستی، نفوذ در جوامع عربی و تغییر عقاید نسل های آینده این کشورهاست به گونهای که آنها حتی بدون تامین حقوق مردم فلسطین، صلح با این رژیم را بپذیرند.
اگر الآن با شنیدن کلمه منحوس «اسرائیل» زنجیرهای از کلمات تاریک در ذهن یک مخاطب عرب و مسلمان شکل میگیرد، ممکن است ده سال دیگر، این زنجیرهی کلمات تاریک، جای خود را به کلماتی خنثی یا حتی درخشان بدهند. عادیسازی با امارات نیز بدون زمینهسازی لازم برای چنین تغییری نبود. صهیونیستها به کمک اماراتیها سالها تلاش کردند که ادراک از رژیم کودککش را در این کشور عادیسازی کنند.[37]
دستاورد تجاری
رژیم صهیونیستی در کوتاه مدت از امارات به عنوان دروازه رسیدن به بازارهای تجاری جنوب آسیا، شرق آفریقا، هند و بنگلادش استفاده میکند و در آیندهای نه چندان دور احتمالا در بازار تجاری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز به طور جدیتر وارد خواهد شد. تشکیل شورای تجاری امارات و اسرائیل که در حال حاضر 4 هزار عضو دارد، (که به صورت مساوی میان اماراتی ها و صهیونیستها تقسیم شده است) سنگ بنایی برای توسعهی تجارت به توسّط امارت است.[38]
اتحاد اقتصادی-تجاری سه دولت هند-امارات-رژیم صهیونیستی، میتواند قطب قدرتمندی در تجارت منطقهای ایجاد کند.
امنیتی
در همان روزهای اولی که این توافق ایجاد شد، برخی از تحلیلگران به این واقعیت اشاره کردند که اتحاد راهبردی میان رژیم صهیونیستی و امارات در زمینهی امنیتی-اطلاعاتی تا حدی متناقضنما است و بیشتر از یک اتحاد راهبردی، شبیه به یک رابطهی ارباب-رعیتی است. زیرا که این اتحاد میان دو کشور با قدرت یکسان از نظر سیاسی رخ نداده است.
رژیم صهیونیستی این توافق را پایهای برای بسط حوزه نفوذ خود در منطقه خلیج فارس خواهد کرد. این معامله خلیج فارس را در میان مدت به حوزهی نفوذ رژیم صهیونیستی تبدیل میکند، به ویژه اگر سایر کشورهای منطقه نیز دست به عادیسازی بزنند. با توجه به قدرت اطلاعاتی و نظامی رژیم، تمام این کشورها به زیر سلطهی آن خواهند رفت و این نکته مهمترین تهدید این توافق برای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. زیرا رژیم صهیونیستی میتواند از سرزمینهای امارات و همچنین ایرانیان حاضر در این کشور برای جاسوسی علیه ایران استفاده نماید.[39]
از دید آمریکا
به نظر میرسد عزیمت آمریکا از منطقهی خاورمیانه یک تصمیم قطعی و فراحزبی در آمریکا است. دو دلیل واضح برای این موضوع وجود دارد:
- آمریکا دیگر به نفت خلیج فارس نیاز حیاتی ندارد و حتی در صورت بروز بحران، با شل اویل میتواند روزگارش را به خوبی سپری کند.
- اولویت سایر تهدیدات آمریکا علی الخصوص تهدید چین به شدت افزایش یافته است و اگر آمریکا دیر به خود بجنبد دیگر قدرت بلامنازع جهان نخواهد بود.
از این رو سوال اصلی بر چگونگی خروج آمریکا از خاورمیانه متمرکز است و اصل خروج قطعی است. پاسخ این سوال فراحزبی نیست و هر یک از دموکراتها و جمهوریخواهان پاسخ متفاوتی نسبت به این سوال دارند.
دموکراتها به دنبال به وجود آوردن توازنی پایدار در منطقه هستند به شکلی که هیچ یک از بلوکهای سیاسی در خاورمیانه نتواند بر دیگری غلبه کنند و غرب آسیا دائما درگیر وزنکشیهای بیپایان منطقهای باقی بماند. در این دیدگاه آمریکا میتواند تنها از بیرون نظارت میکند و هر گاه یکی از بلوکهای سیاسی در حال غلبه بود، آن را تضعیف کرده و با تقویت حریف، با صرف کمترین انرژی، نظم را به منطقه بازگرداند. برجام را میتوان در همین چارچوب تفسیر کرد.
جمهوریخواهان اما در پی تشکیل یک بلوک مقتدر و مسلط از طرفداران خود در منطقه هستند. بلوکی که بتواند پس از آمریکا یک تنه منطقه را مدیریت کند و با سیاستهای بین المللی آمریکا هماهنگ باشد. در این چارچوب نیاز است که پیش از ترک منطقه توسط آمریکا، اتحادی راهبردی میان نیروهای طرفدار آمریکا ایجاد شود، به شکلی که این اتحاد بتواند بر هر تهدید منطقهای بیدرنگ فائق بیاید. ناگفته پیداست که مهمترین گامی که باید در این زمینه برداشته شود آشتی دادن میان کشورهای اسلامی متحد آمریکا با کشور جعلی یهودی است.
معاملهی قرن تا حد زیادی در همین چارچوب طراحی شد، اما کوهی بود که موش زایید. آمریکا به عنوان یک نقشهی جایگزین، نیاز به یک کشور اسلامی متحد داشت که بیپروا و بدون فوت وقت بتواند دستش را در دست رژیم صهیونیستی بگذارد و کشورهای دیگر را نیز با خود همراه کند. در این بین هیچ گزینهای غیر از امارات وجود نداشت. سعودی علی رغم تغییرات فراوانی که در دورهی سلمانی کرده بود، آمادگی و انعطاف لازم برای این تغییر در مدت زمان کم را نداشت و سایر کشورها هم فاقد مرجعیت لازم برای همراه ساختن دیگران بودند. اینگونه شد که امارات با همراه کردن بحرین، سودان و مغرب جمع کشورهای عرب مسلمان دارای روابط عادی با رژیم را روی کاغذ همراه با اردن و مصر که اعضای قدیمی این لیست هستند، به عدد شش رساند.
شکست معاملهی قرن، پیش از آنکه دستاورد قابل توجهی داشته باشد، میتوانست ترامپ را به یک فرد ناموفق در مسألهی فلسطین تبدیل کند. از این رو ترامپ با فوریت زیادی به دنبال یک دستاورد قابل توجه در این فضا بود که بتواند از آن در ماراتن نفسگیر انتخابات 2020 نیز استفاده کند.
باقیماندن ترامپ در قدرت، فقط برای او مهم نبود، بلکه کشورهایی که همهی تخممرغهایشان را در سبد ترامپ چیده بودند نیز به شدت دنبال این پیروزی بودند. از این رو در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمیکردند. شرایط محمد بن زاید و نتانیاهو در صورت پیروزی ترامپ تثبیت میشد یا حداقل از شرایط موجود بدتر نمیشد. از این رو همکاری برقآسایی میان سه طرف درگرفت تا توافقنامه خیلی زود روی میز بیاید. اوج خوشخدمتی امارات آنجا بود که توانست علاوه بر خودش بحرین، سودان و مراکش را نیز به پای میز بکشاند و یک پیروزی تمام عیار برای دولت ترامپ و نتانیاهو رقم بزند.
هر چند که سهم تأثیرگذاری مسائل خارجی بر انتخابات آمریکا چندان دندانگیر نبود و تشطط در اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی نیز بیش از آنی بود که با این دستاوردها تثبیت شود و تنها پادشاهی موروثی امارات بعد از این توافق پا بر جا ماند.
_____________________
[1]https://arabi21.com/story/1279162/%D9%82%D8%B1%D9%82%D8%A7%D8%B4-%D9%8A%D9%82%D8%B1-%D8%A8%D8%AA%D8%B7%D8%A8%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84-%D9%88%D9%8A%D8%AF%D8%B9%D9%88-%D9%84%D9%84%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B9%D9%87%D8%A7#tag_49988
[2] https://www.reuters.com/article/us-emirates-politics/uae-can-work-with-israel-despite-political-differences-senior-official-idUSKBN23N38L
[3]https://arabi21.com/story/1277759/%D9%88%D8%B2%D9%8A%D8%B1-%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%8A-%D9%8A%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D8%AB-%D8%B9%D9%86-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%B6%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A-%D8%B9%D9%84%D9%89-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B7%D8%A8%D9%8A%D8%B9#tag_49988
[4]https://thenewkhalij.news/article/194812/%D9%85%D9%84%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%8A%D8%B1-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A-%D9%82%D8%AF%D9%85-%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A9-%D9%87%D9%83%D8%B0%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B7%D8%A7%D8%B9-%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%AA%D9%8A%D8%A8%D8%A9-%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B7%D8%A8%D9%8A%D8%B9
[5]https://arabi21.com/story/1284009/%D8%B5%D8%AD%D9%8A%D9%81%D8%A9-%D9%85%D8%BA%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D8%A9-%D8%AA%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7-%D9%84%D9%88%D8%B2%D9%8A%D8%B1-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A-%D8%A7%D9%85%D8%AA%D8%AF%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA
[6] https://www.middleeasteye.net/opinion/mohammed-bin-zayed-uae-israel-mission-impossible
[7] https://nationalinterest.org/blog/reboot/israeli-uae-deal-means-america-getting-out-middle-east-166921
[8] https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46388
[9]https://www.mehrnews.com/news/4998619/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%81-%DB%B4%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA
[10]https://www.bloomberg.com/news/articles/2020-08-16/iran-warns-uae-ties-will-fundamentally-change-over-israel-pact
[11]https://www.bloomberg.com/news/articles/2020-08-15/iran-threatens-dangerous-future-for-uae-after-israel-deal
[12]https://www.mehrnews.com/news/4998018/%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%82%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
[13]https://www.isna.ir/news/99052417332/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
[14] https://www.reuters.com/article/israel-uae-aa3-idARAKBN25Y19T
[15]https://thenewkhalij.news/article/203929/%D8%AB%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B7%D8%A8%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AB%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A%D8%A9-%D8%A8%D9%86%D8%AD%D9%88-10-%D9%85%D9%84%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%B1
[16]https://www.jpost.com/middle-east/one-year-into-abraham-accords-israels-trade-with-uae-tops-570m-676181
[17]https://www.aljazeera.net/news/politics/2021/7/17/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D9%8A%D9%86-%D8%A8%D8%B4%D8%B1%D9%83%D8%A9-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A%D8%A9
[18]https://www.jpost.com/jpost-tech/israeli-drones-patrolling-oil-fields-in-uae-infrastructure-worldwide-677003
[19] https://www.newyorker.com/news/daily-comment/the-israel-uae-deal-may-boost-both-economies-but-its-also-another-netanyahu-ploy
[20] https://arabi21.com/story/1300667/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%8A%D9%86%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%B9%D9%86-%D8%AE%D8%B7%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B6%D9%85-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B7%D8%A8%D9%8A%D8%B9-%D9%85%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA
[21]https://thenewkhalij.news/article/204716/%D8%A8%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF-%D8%A3%D9%85%D8%B1%D9%8A%D9%83%D9%8A-%D8%B6%D9%85-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84-%D9%84%D8%A3%D8%AC%D8%B2%D8%A7%D8%A1-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B6%D9%81%D8%A9-%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%AA%D9%89-2024
[22]https://thenewkhalij.news/article/205583/%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B3-%D9%8A%D8%B2%D9%88%D8%B1-%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%B7%D9%86-%D9%88%D9%8A%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D8%A5%D9%85%D9%83%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9-%D8%A8%D9%8A%D8%B9-%D8%A5%D9%81-35-%D9%84%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA
[23] https://www.defensenews.com/congress/2020/10/09/will-trump-sell-f-35s-to-uae-congress-wants-him-to-show-his-work/
[24] https://edition.cnn.com/2021/01/27/politics/us-pauses-saudi-uae-arms-sales/index.html
[25]https://alkhaleejonline.net/%D8%B3%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D8%A9/%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D9%8A%D8%A4%D9%83%D8%AF-%D8%A3%D9%87%D9%85%D9%8A%D8%A9-%D9%88%D9%82%D9%81-%D8%A3%D9%8A-%D9%85%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%86%D8%AA%D9%87%D9%83-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D9%82%D8%B5%D9%89
[26] https://twitter.com/anwargargash/status/1392027677800878080?lang=fa
[27]https://www.reuters.com/world/middle-east/uae-foreign-minister-calls-immediate-steps-ceasefire-amid-violence-israel-2021-05-14/
[28]https://www.alquds.co.uk/%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%AF-%D8%B9%D8%A8%D9%91%D8%B1-%D8%B9%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B2%D9%8A%D9%87-%D9%81%D9%8A-%D8%AC%D9%85%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%B6/
[29]https://www.timesofisrael.com/uae-said-to-warn-hamas-planned-gaza-infrastructure-projects-are-in-danger/
[30] https://www.middleeasteye.net/opinion/israel-palestine-aqsa-attacks-uae-influencers-hasbara
[31] https://twitter.com/Dhahi_Khalfan/status/1393256920551596033?s=20
[32] https://twitter.com/statedept/status/1304895058861322242
[33]https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/the-middle-east-is-changing.-will-palestinians-be-left-behind
[34] https://twitter.com/AnwarGargash/status/1295231799296229377?s=20
[35]https://arabi21.com/story/1298674/%D8%AC%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%84-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A-%D9%87%D9%83%D8%B0%D8%A7-%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%81%D9%8A%D8%AF-%D8%A5%D9%82%D9%84%D9%8A%D9%85%D9%8A%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D9%85%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA#tag_49988
[36] برای توضيحات بيشتر در مورد اين موضوع و همچنين اطلاع يافتن از موارد مشابه آن در منطقه رجوع کنيد به يادداشت «پيمان ابراهيم یا سِفر خروج: درنگی در تطبيع اماراتی-اسرائيلی» نوشتهی حميد عظيمی، منتشر شده در پايگاه انديشکده مرصاد به نشانی:
https://mersadcss.com/products/%d8%af%d8%b1%d9%86%da%af%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%aa%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%a6%db%8c%d9%84%db%8c/
[37] برای توضيحات بيشتر در مورد اين موضوع رجوع کنيد به يادداشت «جنبه ادراکی تطبيع» نوشتهی وحيد اخوت، منتشر شده در پايگاه انديشکده مرصاد به نشانی:
https://mersadcss.com/products/%d8%ac%d9%86%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%af%d8%b1%d8%a7%da%a9%db%8c-%d8%aa%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9/
[38]https://www.aljazeera.net/ebusiness/2021/8/10/%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D9%85%D8%B6%D9%8A-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%89-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D8%A5%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%A9
[39] https://www.middleeasteye.net/opinion/israel-uae-deal-mohammed-bin-zayed-under-israeli-thumb